تلخ نویسی های لقمانعلی:

Sunday, March 30, 2008

من اگرمحمود احمدی نژاد بودم.....

بیخود نیس می گن خلق را تقلیدشان بر باد داد. رفته بودم اینجا دیدم این آقای محترم رفته تو جلد دیگران و خداووکیلی خیلی هم قشنگ می نویسه. گفتم من هم از ایشون تقلید کنم و این جا بنویسم که من اگرفلان و بهمان بودم چه می کردم.
به عنوان دست گرمی، من اگر آقای احمدی نژاد بودم، تا صبح سحر به ریش مردم می خندیدم که این وعده های خنده دار منو باور کرده بودن و الان هم بعضی ها شون این جا و اون جا گله می کنن که من به وعده هام عمل نکرده ام. من می خواستم شرایط رو برای ظهور آماده بکنم که الحمداالله دراین راه خیلی هم موفق بوده ام. همه احادیث شیعه براین نکته اتفاق نظر دارند که ظهور وقتی اتفاق می افتد که ظلم و ستم دنیا را پر کرده باشد. من یکی مسئول دنیا نیستم ولی در ایران که ازدستم بر می آید سعی خودم را کرده ام و الحمدالله تا حدودی هم موفق بوده ام. میگین نه از دانشجویان، از زنان، از کارگران بپرسین....

Labels:

|

Thursday, March 27, 2008

یک مسابقه:

اگر گفتید که این عبارات را چه کس یا کسانی گفته اند! به سه نفر که پاسخ درست بدهند به قید قرعه جایزه نفیسی تقدیم خواهد شد ( البته به شرط آن که بلیط لاتاری که خریده ام برنده شود)
- «سفرهای نوروزی ضمن همراه داشتن ابعاد گسترده فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با بركت، منجر به توزیع ثروت و عشق به سرزمین خواهد شد»
- کاش می دانستم منظور این سخن گو از « توزیع عشق» یعنی چی؟
- «سلام برعيسي بن مريم ، روح خدا و مادر پاكيزه‌اش كه حجت‌هاي آشكار خداوندند سلام بر كلمه خدا و پيامبر بزرگ او كه آموزگار بزرگ بندگي و رهايي بود»
- « آموزگار بندگی» دیگر یعنی چی؟ یعنی این بابا به آدم آموزش می ده که چطوری بنده بشه!
- «من معتقدم خانم‌های متاهل می‌توانند نیمه‌وقت كار كنند، ولی حقوق كامل بگیرند»
- به عوض، آقایون متاهل باید دو برابر کار کنن، وشبها هم با تاکسی برن مسافر کشی....
مسئولیت آن چه را که به قرمز نوشته ام با بنده است
یک راهنمائی: اخیرا یکی گفته نه فقط این بابا « معجزه هزاره سوم» است بلکه « معجزه هزاره چهارم» هم هست! برین دنبال لینک راهنمائی خودتون متوجه می شین که هرچه باشه دروغ نمی گم...

|

Tuesday, March 25, 2008

اقدامات نوآورانه سال !

به تقلید از مرجع محترم تقلید حضرت آیت الله العظمی حسنی تورونتوئی، این جانب هم بر ذمه خود می دانم که به ندای ولایت عظمی، آیت الله خامنه ای لبیک گفته ونمونه های نوآوری بعدی را به ثبت برسانم.
اولین پیشنهاد نوآورانه بنده این است که یا عنوان وزارت ارشاد تغییر کرده و بشود وزارت خانه امربه معروف و نهی از منکر و یا وزارت خانه جدیدی به این نام تاسیس شود. بنده متعهد می شوم که در اولین فرصت اساس نامه ایجاد این وزارت خانه جدید را تهیه کرده و تقدیم بدارم.
پیشنهاد نوآورانه دوم بنده این است برای تسهیل فعالیت این وزارت خانه جدید،آقای خامنه ای باید بدون فوت وقت با یك فرمان حكومتی ریش را برای مردان اجباری نماید تا ماموران وزارت خانه نهی از منكر بتوانند، ریش مردم را گاه و بیگاه اندازه گیری نمایند. درشرایطی که بیکاری در حال افزایش است، این حرکت نوآورانه می تواند برای تعداد کثیری از فارغ التحصیلان دانشگاه امام حسین و امام محمد باقر و دانشگاه بین المللی امام خمینی و چند و چندین دانشگاه دیگر کار ایجاد نماید.
پیشنهاد می شود كه ریش مردان نباید از یك وجب كمتر باشد. برای جلوگیری از سوءتفاهم، اصلح است كه آقای هاشمی رفسنجانی با حفظ سمت به عنوان سفیر دولت جمهوری اسلامی به لندن مامور شود كه در دسترس ماموران وزارت خانه محترم نباشد. برای حفظ بیضة اسلام لازم است كه با یك فرمان حكومتی دیگر، عمامه (مندیل) برای همه سكنه ذكور بالای 12 سال هجری اجباری شود. ورود پارچه های لازم برای تولید عمامه از چین و ماچین و از توران باعث رونق کسب و کار برادران زحمتکش بازار به خصوص برادران گرامی آقایان عسگر اولادی، بادامچیان، خاموشی، و رفیق دوست خواهد شد که به هر حال به نفع اسلام محمدی خواهد بود. تمام كارمندان ذكور دولت باید با ریش وعمامه اجرای وظیفه نمایند. واقعا برای جمهوری اسلامی قباحت دارد که این قدر به زنان گیر بدهد ولی نتواند به همین صورت، درخدمت مردان باشد! بامشاهده هر گونه کوتاهی، متخلف مورد بازپرسی شرعی قرار گرفته و از وظیفه دولتی و غیر دولتی منفك می شوند. دولت جمهوری یك دست اسلامی باید به همه سفارت خانه های تابعه دستورالعمل صادر كرده و مفاد فرمان حكومتی درباره ریش را در اختیار امت همیشه گریان ایران قرار بدهد. به عنوان راهنمائی به ایرانیان محترم یادآوری می شود كه مهم نیست در پاریس زندگی می كنند یا در بارسلونا، در هر دو حالت بهتر است كه اجازه ندهند ریش شان از یك وجب كوتاه تر بشود. چون كار دنیا را چه دیدید، خدای ناكرده پدری یا مادری فوت می شود و شما ناچار می شوید برای شركت در مراسم تدفین و عزاداری به ایران بروید. در آن صورت، كوتاهی ریش برای شما مشكل خواهد شد. لازم است ایرانیان محترم توجه بفرمایند كه اگر چه برای مسافرت به دیگر كشورهای جهان، به ویزا نیازدارند ولی اگر پیشنهادهای نوآورانه بنده مورد توافق قرار بگیرد، بازگشت به ایران اگرچه به ویزا نیاز ندارد ولی داشتن ریش برای این مسافرت الزامی است.

|

Friday, March 21, 2008

علت اصلی واردات شکر مازاد!

با سلام و تهنیت سال جدید- حال چی اش جدیده خبر ندارم- مقام معظم رهبری زدند به خال. به جان خودم شوخی نمی کنم. در اینجا خواندم که « به گزارش آفتاب حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی سال 1387، را سال«نوآوری و شکوفایی» نامیدند و تصریح کردند: «امسال باید فضای نوآوری، کشور را فرابگیرد و همه مسئولان خود را موظف بدانند با بهره گیری از امکانات مادی و معنوی، کارهای نو و ابتکاری و راههای میان بر را در سایه مدیریت صحیح، تدبیر درست و حکمت در فعالیت کشور وارد کنند تا کام مردم از ثمره این تلاش ها شیرین شود»
تا به همین جا هردوتا این اهداف به دست آمده اند و به همین خاطر، ایشان تصمیم به این نام گذاری گرفته اند.
- درخصوص نوآوری، نمونه برجسته اش را در انتخابات دیدیم. نه فقط هرکه را که دوست داریم رد صلاحیت می کنیم بلکه به آنهائی هم که از هفت خوان گذشتند اجازه نظارت نمی دهیم. ازاین نوآورانه تر!
- درخصوص شیرینی، یادتون هست که چه میزان شکر اضافی وارد کرده بودند! آدمهائی که سرشان به جائی بند است مثل بنده، فکر کردیم که علت اش رانت خواری بود که عده ای بار خودشان راببندند و به همین خاطر، بین 6 تا 10 میلیون تن شکر مازاد وارد شد. ولی نگو، که این کار به دستور مستقیم آقای خامنه ای انجام گرفته بود تا کام مردم شیرین بشود. برای یک لحظه مجسم کنید که با 10 میلیون تن شکر چه قدر شربت می توان به این مردم داد!

|

Thursday, March 20, 2008

مگرپاکستانی ها حداد عادل ندارند؟

این تیتر را که خواندم، این شب سال نو به ناگهان بغضم ترکید و حالا گریه نکن کی گریه بکن. دیدم ای دل غافل، باز صدرحمت به خودمان. خانمی به نام « فهمیده میرزا» شده رئیس پارلمان پاکستان!! آخ! آخ! من نمی دانم این مردهای پاکستانی غیرت شان کجارفته که اجازه دادند یک خانم « فهمیده» بشود رئیس مجلس! مگر پاکستانی ها حداد عادل ندارند! یا اگر هم کسی مثل حدادعادل ندارند، یعنی آنها یک علی لاریجانی یا همین آقای کروبی خودمان هم دربساط شان نیست که این خانم شده رئیس مجلس! مجلس اسلامی می خواهید، مجلس هشتم خودما، این دفعه فکر می کنم دستی از غیب در آمد و زیراب خانمها را زد. تا جائی که من خبر دارم، تعداد نمایندگان زن از دفعه قبل کمتر است و این خودش خیلی هم خوب است. مگر در صدر اسلام پارلمان داشتیم که زنها در آن نماینده باشند و یا زبانم لال، مثل این خانم فهمیده بشوند رئیس آن! اصلن چه معنی دارد که زنها به جای این که بنشیند پای فسنجان و قورمه سبزی و یا زیرشلواری وصله پینه کنند، بروند پارلمان! آقای احمدی نژاد بیخود نمی گوید که این همه در باره ظهور حرف می زند. من که واقعا نمی دانم چه بگویم! از دست پارلمان پاکستان آن قدر عصبانی ام که تصمیم گرفتم تا یک ماه غذاهای تند نخورم و برنج باسمتی را هم تحریم می کنم. من نمی دانم کشوری که یک حداد عادل ندارد، پس برای چی رفتند دنبال بمب اتم!

|

Tuesday, March 18, 2008

نفت، مصدق، احمدی نژاد

....شکایت من از دست این آقای مصدق خیلی بیشتره. یعنی همین ملی کردن نفت باعث شده که الان این همه پول رسیده دست احمدی نژاد، طفلک خودش یک کم موجی بود الان پاک مخبط شده و زده به سرش....

|

Monday, March 17, 2008

صفارهرندی به حزب سبزها پیوسته است!!

دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور با رد جمع آوری برخی کتب از کتابخانه ها با عنوان "کتب نامناسب" گفت: ممکن است این بحثها برای بعضی ها مصرف انتخاباتی داشته که با مشخص شدن نتیجه قطعی انتخابات این جنجالها هم آرام می گیرد. قبل از این که کسی آرام بگیرد، از لغو امتیاز نشر 9 نشریه با خبر شده ایم و به نظر می رسد که هدف وزارت فخیمه ارشاد به واقع جمع کردن نشریه های هنری بود که این وظیفه انقلابی و اسلامی هم انجام گرفت و 9 نشریه «خاطی» جمع آوری شده اند. جا دارد از مسئولان وزارت ارشاد تشکر و قدردانی شود که به نشانه قدرشناسی از حضور مردم در انتخابات پاستوریزه ای که تهیه دیده بودند، دستور لغو امتیاز 9 نشریه را صادر کرده اند. یک خبر تائید نشده حاکی است که آقای صفار هرندی به تازگی به حزب « سبزها» پیوسته است و این تصمیم را برای صرفه جوئی در مصرف کاغذ وبرای حفظ درختان گرفته است.

|

Sunday, March 16, 2008

انتخابات بزن بزن!

گزارش های تائید نشده حاکی است که « استکبار جهانی» از دست جمهوری اسلامی به سازمان ملل متحد شکایت کرده است. نماینده استکبار جهانی با اشاره به ادعای آقای علی لاریجانی، که «حضور پرشور مردم در پاي صندوق‌هاي راي نه فقط برنامه‌هاي استكبار جهاني را نقش بر آب كرد، بلكه مشت محكمي بر دهان آمريكا زد» خواهان پی گیری این موضوع از سوی این سازمان شده و تنبیه ایران را به خاطر اعمال خشونت و کوبیدن مشت بر دهان امریکا خواستار شده است.
اقای احمدی نژاد نیز در پیامی مدعی شد که در این انتخابات، شرکت کنندگان « از هويت، آرمان و همه حقوق خود به ويژه حق بهره مندي از همه ظرفيت انرژي هسته اي با اقتدار مثال زدني پاسداري كرد[ند]» و از آن گذشته ایشان هم از کوبیدن داغ ننگ بر پیشانی دیگران خبر داد که این انتخابات، «داغ پشيماني، ننگ و ياس را بر پيشاني دشمن بدسگال كوبيد ». آیت الله سید احمد خاتمی نیز « از جواب دندان شکن به بیگانان» خبر داد نماینده استکبار جهانی در شکایت نامه اش نوشته است که مشت کوبیدن و یا داغ ننگ و پشیمانی بر پیشانی دیگران کوبیدن، یا شکستن دندان دیگران، در این دوره و زمانه با مصوبات و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر هم خوانی ندارد.

|

Friday, March 14, 2008

غزلقصیده انتخابات [1]

مجلس هشتم به واقع تازه است و نوبر است
انتخاباتش به دست رهبر است
مردوزن، پیروجوان بی کاره اند
صاحب قدرت در اینحا منبر است
ممد است و خنده هایش خنده دار
حرف آخر در دهان ابتر است
مهدی شیخ الشیوخ امیدوار
مملکت جولانگه رجاله های بربر است
ریش تا زانو، زبان تا کوه قاف
عقل شان گوئی که عقل عنتر است
شیخ ما می آید و افسانه می بافد بهم
قصه تکراری اش را از بر است
قرن ها این قصه ها را گفته اند
مردو زن علاف، اما قصه گو خود سرور است
رای مردم حرف مفتی یاوه است
یاوه تر از رای مردم، گفته های رهبر است
واعظ مشهد به داد حضرت رهبر رسد
گرچه این واعظ ز رهبر بدتر است
انتخابات زمان شاه بد بود وپلید
انتخابات کنونی بد، کمی هم بدتر است
آن زمان ساواک بود و رکن 2
این زمانه کارهادر دست این ماموت های منتر است
چشم نا بینا، زبان پرگو و دست
کج، گوش این ماموت ها از دم کر است
روی شان رو نیست، روی سنگ پاست
سنگ پا رویش به میزان زیادی کمتر است
آی مردم! حکمت دین است این؟
انتخابات شما در دست شش تن ابتر است
ابلهان یک جا نشسته مثل ماری روی گنج
مغز این ماموت ها اندازه مغز خر است
مغز خر گفتی حدیث تازه ام آمد به یاد
این حدیث تازه، ازنوبر کمی نوبر تر است
عنتر و منتر نه اینانند، ما منگیم و کور
یک دو قرنی می شود خوراکمان مغز خر است
آن رژی مان، ریش مان دست حسن[2]
مجلس اول چو این یک، زیر دست منبر است
ممد[3] است و بهبهانی، شیخ نوری، کاظم[4] است
آن زمان دور هم ما بارمان، بار خر است
من نفهمیدم چرا هرگز نفهمیدیم ما
هرکه این باشد که ما هستیم، خاکش برسر است
انتخاباتی چنین بی حاصل و بی فایده
لایق ما نیست این، شایسته خلقی خر است
کو نشسته در جماران یاوه می بافد به هم
مملکت تنها نه بی در، مملکت بی پیکر است
گرنبود این گونه این کشور که ما داریم دوست
پس چرا جولانگه رجاله های بربر و مشتی خر است
یاوه می بافد که من فرمان بر امر خدام
این خدا، ای یاوه گو چوب وچماق اش بر دراست
یاوه گو البته با امر خدا فرمان دهد
تا چماق حزب حق، ای مردم عاقل شما را بر سر است
گر خدا این است من لامذهبم
این خدا ابلیس را هم والداست و مادراست
فوریه 2004
با اندکی تغییر این ویرایش تازه، مارچ 2008

[1] با اجازه شاعر گرامی آقای خوئی
[2] حسن آشتیانی
[3] محمد طباطبائی
[4] کاظم یزدی

|

شکایت از آقای خامنه ای در باره انتخابات

آقاجان، خانم جان من می خوام از دست آقای خامنه ای به سازمان ملل شکایت کنم. اگر هم دستم به سازمان ملل نرسد می خواهم به آقای ابراهیم نبوی و آقای فرخ نگهدار شکایت کنم. برای این که آقای خامنه ای درباره وزارت کشور و شورای نکبتی نگهبان به تشویش اذهان عمومی دست زده است. ا زمدتها قبل برادران و خواهران شاغل در وزارت کشورو یا وابسته به آن با کار و زحمت شبانه روزی کوشیدند که هم غربال های بیشتری بکار بگیرند و هم سوراخ های غربال را کوچک تر کنند تا کسی غیر از خودشان از آن رد نشود و نتواند با ورود به مجلس اسلامی، برنامه اسلام امریکائی را درایران پیاده کرده و با دشمن لاس بزند. حالا که داشت خیال آدمهائی مثل من راحت می شد که انتخابات مان پاستوریزه شده، حالا ایشان می فرمایند که مردم به کسانی رای بدهند که« دارای مرزبندی روشن با دشمن» باشند. این به نظر من یعنی تشویش اذهان عمومی در باره وزرات کشور و شورای نکبتی نگهبان، یعنی آنها نفهمیده و ندانسته به کسانی که با دشمن مرزبندی روشن ندارند جواز نامزدی داده اند! شورای نکبتی نگهبان برای تعیین و تشخیص صلاحیت و برای اطمینان خاطر از این که هیچ گونه تقلبی انجام نمی گیرد حتی از سکه های جمهوری اسلامی برای شیر یا خط تعیین صلاحیت هم استفاده نکرد بلکه علاوه بر استخاره که در محضر آیت الله جنتی انجام گرفت، شیر یا خط را هم با سکه ای از زمان شاه شهید ناصرالدین شاه قاجار که در قلک آقای جنتی یافته بودند انجام دادند. آقای خامنه ای هم چنین گفته اند که باید کسانی را انتخاب نمایند که « متنفر از فساد، طرفدار حقوق محرومان»بوده باشند. دیگه چی. همین فقط مانده بود که نمایندگان مجلس اسلامی و بطور کلی بزرگان این نظام، متنفر از فساد باشند! مگر چنین چیزی امکان پذیر است! یعنی آقای خامنه ای می فرمایند که مردم خارج از این لیست کسی را انتخاب کنند! خوب پدر جان، بگو این جماعت که از غربال ها گذشته و به این جا رسیده اند، بروند پی کارشان. مگر می شود کسانی که در این حکومت اسلام ناب محمدی کار و به خود خدمت می کنند، بتوانند از فساد متنفر باشند. اشاره آقای خامنه ای به این نکته شماری از وکلای ادوار مختلف را نگران کرده است که مقام معظم رهبری دربرابر قانون با دیگران برابرند و حق ندارند برای دیگران این گونه کسب تکلیف نمایند. نامزدهائی که این همه برای نماینده شدن هزینه کرده انداگر قرار باشد فقط به حقوق و درآمدهای دیگر نمایندگی بسنده کنند که همه شان ورشکست شده و مفلس می شوند. مگر کم شام داده اند! مگر نشنیده اید که حتی نفت و گاز و وسایل گرما داده و حتی پارتی گرفته بودند. حالا دیگر از جایزه شترمرغ دیگر چیزی نمی گوئیم. آقای خامنه ای به تشویش اذهان عمومی ادامه داده و یک بار دیگر گفته اند که « به کسانی رأی دهند که با افکار و اهداف دشمنان دارای مرزبندی روشن و مشخص هستند».
اخبار تائید نشده حاکی است که آیت الله جنتی در حالی که گریه می کرد، درنامه ای به دفتر مقام معظم رهبری تهدید کرده است که اگر آقای خامنه ای در نطقی که پس از انتخابات ایراد می کند، همه این نکات را پس نگیرد و نگوید که نمایندگان دست چین شده امام دوازدهم هستند، او دیگر اعضای شورای نکبتی نگهبان از مقام شان استعفا خواهند داد.

|

Wednesday, March 12, 2008

داستان دماغ رئیس مجلس.....

از رئیس مجلس نقل شده است که «در مورد کشور خود فکر کنید و بدانید مجلس یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است ما مجلس را به برکت انقلاب داریم در زمان دیکتاتوری رضاخان مجلس از بین رفت و اینکه مردم امروز آزادانه می توانند نامزد انتخابات مجلس شوند نعمتی است که به برکت انقلاب در کشور ما حاصل شده و باید قدر آن را بدانیم»
به گفته پسر خاله دختر دائی مون که در جلسه حضور داشت، نمی دانم چی شد که دماغ آقای خدادعادل شروع کرد به بزرگ شدن.... و همین طور که این جلسه ادامه یافت، دماغ ایشون آن قدر بزرگ شده بود که از در سالن آمد بیرون تا رسیدبه خیابان....
در همین موقع، صدای ترمز شدیدی از خیابان آمد....
بقیه گزارش متعاقبا به اطلاع خواهد رسید.

|

Sunday, March 09, 2008

وزارت خانه رد صلاحیت

رئیس جمهور محترم آقای دکتر مهندس، لیسانس محمود احمدی نژاد
با عرض سلام امیدوارم همان گونه که برنامه ریزی فرموده اید انتخابات زالزالک هشتم به خوبی و خوشی و مطابق برنامه پیش برود. مطلبی که می خواستم از حضور حضرتعالی استدعا نمایم این است که برای تکمیل پروژه های دولت مهر ورز وزارت خانه جدیدی برای بررسی رد صلاحیت ها ایجاد شود تا اندکی از فشار وارد آمده به « فضلای» نه چندان جوان شورای نکبتی نگهبان کاسته شود. واقعا خدا خوشش نمی آید که شما کسانی را که از والد مرحوم شما هم مسن تر هستند به این همه کار شاق بررسی صلاحیت ها وادار نمائید. البته کار به حدی زیاد شد که ناچار شدند وکیلی را به خاطر این که در شب عاشورا با همسرش همبستر شده بود ردصلاحیت نمایند. در همین راستا پیشنهاد می کنم که وزارت ارشاد،تعدادی ازجوانان را استخدام نماید- البته اگر حداقل دارای مدرک لیسانس باسند اصلح تر است- که آمار گیری نمایند که نه فقطا کی با کی همبستر می شود بلکه در چه تاریخی و حتی در چه ساعتی. ناگفته روشن است که این سربازان گمنام باید به همه ابزارهای لازم هم مجهز باشند تا بتوانند به کوچکترین اشاره شورای نکبتی نگهبان همه اسناد و مدارک را در اختیاراین شورا قرار بدهند. خوبی ایجاد این وزارت خانه جدید این است که اگر هم کسی به ردصلاحیت خویش اعتراض کرد می توان فیلم و یا نوار سوتی لازم را از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی نمایش داد تا باعث عبرت دیگران بشود و استکبار هم نتواند از این رد صلاحیت ها سوء استفاده نماید. از قرار کس دیگری را هم به خاطر این که ایستاده شاشیده بود رد صلاحیت کرده اند! واقعا عبرت آموز است که داریم به سی سالگی انقلاب می رسیم ولی هنوز بعضی ها در این مملکت اسلام ایستاده می شاسند!
امیدوارم که دراولین جلسه هیئت دولت این پیشنهاد بنده را مطرح کرده و بودجه لازم برای تشکیل این وزارت خانه را هم فراهم نمائید.
معترضه عرض کنم که در صورت ایجاد این وزارت خانه انتخابات کانون وکلا را هم می توان به این وزارت خانه واگذار نمود که رد صلاحیت ها بطور برنامه ریزی شده و علمی صورت بگیرد نه به این صورتی که الان انجام شده است که با شیریا خط هر کس را خواستند رد صلاحیت کردند.

|

Saturday, March 08, 2008

حدادعادل: « زینب زمان»

این تکه را از این سایت برای شما نقل می کنم تا خود شما « زینبیان زمان» را بهتر بشناسید:
« به گزارش خبرنگار سياسي «شبکه خبر دانشجو»، همايش بزرگ زينبيان زمان امروز در محل سازمان فرهنگ و ارتباطات «امي برگزار شد.
در اين مراسم بعد از سخنراني دکتر لاله افتخاري، دکتر زهره الهيان و دکتر نسرين سلطانخواه، دکتر حداد عادل، رئيس مجلس شوراي اسلامي به ايراد سخنراني ‍‍پرداخت ...»
دیده بودم این چند روزه حداد عادل حرفهای مفت زیاد می زند، نگو این بیجاره هورمن هاش قاطی شده.... خودمانیم به عنوان شعار انتخاباتی خیلی مناست است اگرپوستری در بیاورند: «حداد عادل: زینت زمان»

|

Thursday, March 06, 2008

آه لعنت برکذاب!

می گم ا این احمدی نژاد ناکس هم خیلی بامزه شده و زده رو دست «آیت الله عظمی» هادی خرسندی. یعنی من الان با خواندن نطق های ایشون خیلی بیشتر می خندم تا خواندن طنز طراز اول مرجع تقلیدم « امام» خرسندی. احمدی نژاد می گوید، « امروز همه دنیا اقرار می‌كنند ملت ایران قدرت اول جهان است» و بعد« این امر از طرفهای زیادی عنوان می‌شود و همگان به این امر واقف هستند كه ایران قدرت اول جهان است»
شما را بخدا این خنده دار نیست! ایران در چه حوزه ای قدرت اول جهان است! البته خودش در همین جامی گوید که « باید تلاش كنیم جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف به خصوص اقتصادی به قدرت اول تبدیل شود» خوب اگر باید تلاش کنیم تا به قدرت اول تبدیل بشویم پس معلومه که قدرت اول نیستیم! آخه با اون اقتصاد ورشکسته خجالت نمی کشی از این حرفهای خنده دار می زنی! همین فردا اگر بازار نفت مختل بشود، حتی توی رئیس جمهور نه شورت داری بپوشی و نه کت و شلوار و نه کفش، چون به همت سیاست های اقتصادی دولت فخیمه، دیگری چیزی از این تولیدات در ایران نمانده است. نفتی می فروشید و از همه جای جهان بنجل وارد می کنید. مگر 80 درصد توان تولیدی صنایع پوشاک عاطل نیست! مگر تولید کنندگان کفش ورشکست نشده اند! آخر کذاب، این چه حرفی است که ادعامی کنی؟ مگر در مملکت 8.5 میلیون تن کمبود سیمان وجود ندارد؟ قدرت اول یعنی این! مگر در دین و آئین تو دروغ گوئی گناه کبیره نیست! پس چرا شبی سر به بالین نمی گذاری مگر این که روزش چند تا دروغ شاخدار تحویل مردم نداده باشی! البته دربازدید از صنایع پتروشیمی، اظهار فضل می کند که « باید دست اندركاران پتروشیمی ایران توانایی و استعدادهای خود را به دنیا صادر كنند». خوب صدور توانائی و یا استعداد به واقع یعنی چی! مگر دانشگاه شریف « استعدادهایش» را صادر نمی کند! لاالله الاالله، حیف که آدم بی ادبی نیستم والی یک کم فحش می نوشتم تا دلم خنک بشود

|

Sunday, March 02, 2008

انتخابات پاستوریزه درایران

من هم با آقای احمدی نژاد موافقم که دنیا دارد آخر می شود یا بهتر است آخر بشود. نامزدهای غربال شده بروجرد به مردم محل شام می دهند، داد عده ای در می آید. از آن گذشته، در همین مهمانی های شام، « برخی کاندیداها» به رایگان « سیم کارت های تلفن همراه» به بعضی از مهمانان دادند، باز داد یک عده ای در آمده است!

|

Saturday, March 01, 2008

درباره یک بزرگداشت در تهران!

درهمایشی که برای بزرگداشت صد سالگی آقای فلسفی درتهران بر گزار شد، به غیر از رئیس جمهور و ولایت فقیه، بقیه سر دمداران شرکت کرده و حرفهای اندکی خنده دارزده اند. حدادعادل گفت « مرحوم فلسفی یک سرمایه بزرگ برای کشور است و باید کاری کنیم که این سرمایه باقی بماند و برای جامعه سودآوری داشته باشد» که من دروغ چرا منظورش را اصلا نمی فهمم. و باز اندکی بعد می گوید که «ما نیازمند بزرگداشت او هستیم تا اسرار توفیق او را بشناسیم و به کار بگیریم» و دیگران هم به همین نحو، به بهانه بزرگداشت صد سالگی فلسفی نه فقط حرفهای خنده دار زدند بلکه از کسانی تجلیل کردند که درحساس ترین برهه های تاریخی ما نقش شان را برای تداوم اندیشه سرکوبگر در ایران ایفا کرده بودند. شیخ فضل الله و ابوالقاسم کاشانی تنها دو نمونه اند. درخصوص فلسفی، نکته ای که نگفته بودند به بعضی از « کشفیات» ایشان مربوط می شد.
گویا در منبری گفته بود که نمی دانم به چه زبانی، « کمو» یعنی « خدا» و« نیست» هم که یعنی نیست، پس « کمونیست» هم یعنی « خدانیست».اگر این روایت راست باشد معلوم نیست چرا نصف اش به آن زبان دیگر است و نصف دیگر، هم فارسی است؟ آموزش از این بیشتر!
و هم چنین نقل است که در منبر دیگری درشرایط خیلی حساسی، گفته بود ای مردم، یعنی شما از مورچه ها هم کمترید! مورچه ها شاه دارند و شما گذاشته اید که شاه شما از مملکت برود! آن وقت آقای ناطق نوری « طرح مسائل اخلاقي با شيوه نو و بهره گيري از آخرين نظريات علمي و آخرين فتاواي علما را از ويژگي هاي بارز مرحوم فلسفي برشمرد». به گفته هاشمی، مرحوم فلسفی« درخصوص مسائل کشور هم اجتهاد داشت»
کل مطلب را خودتان درلینک بالا بخوانید تا مشاهده کنید که چرا دروغ گوئی درایران جزو وظایف شرعی دولتمردان درآمده است!

Labels:

|

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com