تلخ نویسی های لقمانعلی:

Monday, March 29, 2010

من و عمه خانم

این عمه خانم ما خیلی زن محترمه و درست و حسابیه. بعضی وقتا توجهش به چیزائی جلب می شه که برای یک پیرزنی که داره یواش یواش 80 سالش می شه خیلی جالبه. امروز دیدم بی مقدمه گف خاک برسرشون.. گفتم عمه خانم باز چی شده گف هیچی ولی ما آدم بشو نیستیم وقتی شعار می دیم « برادرانمان را آزاد کنید» مگه غیر از اینه که می گیم « اگه خواستین خواهرانمان را حبس کنین و نگه دارین، خوب بکنین» گفتم عمه خانم کی این جوری شعار داده گف جوون تو حواست جمع نیس و من هم بی حوصله ام.... خودت نگاکن به اینجا...

|

Friday, March 26, 2010

من و عمه خانم و خودکشی!

عمه خانم گفت لقمان از من به تو نصیحت وو صیت که هرکار می کنی بکن ولی دوتا کار رو نکن گفتم عمه خانم کدوم کارها رو می گین عمه خانم گفت اول این که هیچ وقت خودکشی نکن و دوم این که هیچ وقت به اسرائیل نرو با تعجب به عمه خانم نگاه کردم عمه خانم لبخندی زد و گفت آخه جوون من هرچی باشه دو سه تا زیرجامه بیشتر از تو پاره کردم اگه خودکشی بکنی این ایرونی ها مرده پرست که دو تا کلاس سواد دارن و بلدن خوب انشا بنویسن چنان انشاهائی در رثای تو می نویسند که تو حتما از این که از تنهائی خودتو کشتی پشیمون می شی. ازچپ و راست هم اون قدر برای تو شعر می گن که آدم از هرچی شعره حالش بهم می خوره. درضمن اسرائیل هم نرو چون اون وقت نمی دونم چرا ولی بخشی از همون انشا نویس ها فکر می کنن که وظیفه اخلاقی دارن که از تو اعلام برائت بکنن و هیچ کس هم از اینا نمی پرسه که آخه بی نصافا مگه شما کدخدای محلین که راجع به هرچیز و همه چیز نظر می دین...
مونده بودم جواب عمه خانم رو چی حوری بدم...

|

مشکل مسکن در« بهشت»

شمارا نمی دانم. من یکی پاک گیج و منگ شده ام که مردم برای چه منظوری به حج می روند؟ آیا می روند تا حاجی بشوند و یااین که اگر هتل برسرشان خراب نشود در یکی از فعالیت های شدیدا « اسلامی» مثل سنگ زدن به شیطان، به « شهادت» برسند! پارسال هم بیش از 400 تن از این منتظر الحاجی ها تلف شده اند.اگر حافظه ام خظا نکند تقریبا هر ساله تعدادی تلف می شوند. مطابق اطلاعاتی که از دفتر آیت الله نوری همدانی- که به خاطر ارتباط انترنتی شان با امام زمان از این جریانات پشت پرده خبر دارند- به دست ما رسیده، حتی خداوند تبارک و تعالی هم کاملا گیج شده است. به قرار اطلاع، در جلسه ای که در محضر باریتعالی تشکیل شد، مسایل زیر مورد بررسی قرار گرفت:
1. آیا اینها که تلف شده اند خود بخود به بهشت می روند؟ یا باید، کارنامه اعمال شان را هم در نظر گرفت. به قرار اطلاع، توافقی روی این مشکل به دست نیامد. از سوئی، حضرت جبرئیل مدعی شد که اگر منتظرالحاجی های تلف شده خود بخود، به بهشت بروند، بعید نیست که این کار انگیزه ای بشود برای این که در سالهای آینده، برای این زودتر « بهشتی» بشوند، تعداد بیشتری از منتظر الحاجی ها دراین فعالیت های استشهادی شرکت کرده و تلف بشوند.
2. خداوند تبارک و تعالی در حالی که به شدت عصبانی بودند، از حاضران خواستند که در باره تقاضای عزرائیل برای اضافه کاری در طول حج نظر بدهند. خداوند تبارک و تعالی فرمودند من براین گمان بودم که عزرائیل به خاطر من این کارها را می کند ولی اکنون می بینم که نامه بلند بالائی نوشته و ضمن شکوه و شکایت که در طول این یکی دو هفته من کارم بسیار بیشتر می شود تقاضا کرده است که برایش اضافه کاری مقتضی در نظر گرفته شود. ازطرف دیگر، بارگاه ما، به دلایل بسیار اکنون با کسری بودجه قابل توجهی روبروست و اگر بخواهیم به این جور تقاضاها جواب مثبت بدهیم، کسری بودجه ما بیشتر خواهد شدو ما چاره ای نداریم غیر از این که یارانه ها را هدفمند کنیم.
3. در همین هنگام، عده ای از ساکنان بهشت که به زبان های مختلف، به خصوص فارسی و عربی سخن می گفتند در یک تظاهرات گسترده، از خداوند تبارک وتعالی تمنا کردند که منتظر الحاجی های تلف شده را یک راست به بهشت راه ندهند که بحران مسکنی که در بهشت پیش آمده ، تشدید خواهد شد و به خصوص باعث می شود که کرایه خانه در بهشت افزایش یابد.
4. البته خبرنگار ما در قم، نظر آیت آلله نوری همدانی را در این مورد پرسید ایشان جواب دادند که ازآن حائی که از سوی باریتعالی بطور محرمانه مورد مشورت قرار گرفته ام، نمی توانم به سئوال شما جواب بدهم و به سئوال خبرنگار ما جواب ندادند.
5. وقتی خبرنگار ما با آیت الله جوادی آملی تماس گرفت، آیت الله که ته لهچه مازندرانی داشت، گفت، به همان خدا قسم که همه این توطئه ها زیر سر استکبار جهانی است که به مشکل مسکن در بهشت دامن بزند.و ادامه دادند به تقاضای عزرائیل برای اضافه حقوق، باید با دید مثبت جواب داده شود چون بعید نیست با سیاستی که اقای رئیس جمهور در پیش گرفته اند، کار حضرت عزرائیل درایران افزایش پیدا کندو اگر انگیزه ای برای کار نداشته باشد، اجرای این برنامه انقلابی واسلامی به دست انداز می افتد.
6. هرچه که خبرنگار ما با دفتر آیت الله خامنه ای تماس گرفت، کسی جواب نمی داد. فقط صدای خانمی که معلوم بود از پیش ضبط شده است شنیده می شد که می گفت:
« تلفن موردنظر، به خاطر بدهی معوقه مشترک محترم، قطع می باشد»

|

Sunday, March 21, 2010

راه نجات سیدعلی

عمه خانم گف لقمان تو به دربار سلطان سید علی دسترسی نداری؟ گفتم عمه خانم داشتیم من آخه چه کاره ام که دستم به اون جاها برسه! ولی باز چی شده؟ عمه خانم گف هیچی اگرداشتی خیلی خوب بود چون می خواهم برای سلطان سید علی یک پیام خصوصی بفرستم. شیطونه رف توی جلدم گفتم نکنه می خوای بگی بیاد تو رو صیغه کنه عمه خانم چپ چپ نگاهم کرد و گف نه خره من توی جوونی حال وحوصله این مردای عوضی اهلیل به دست رو نداشتم حالا که دیگه پیرو زهوار دررفته شده ام. نه. می خوام براش پیغوم بدم یا برای مدتی خفه خون بگیره و یا هرچی می خواد بشه بده اون نره خره وحید برش گردونه و برعکس کنه و بعد اون بیاد و این برعکس ها رو به مردم بگه. مردم هم برای این که روشه کم کنن هرچه که اون می گه عکس شو انجام می دن و مملکت درس می شه. گفتم عمه خانم باز مارا کاشتی... گفت نه والله. یه دقیقه نگاه کن8-9 سال پیش یک فرمان غلیط 8 ماده ای برای مبارزه با فساد صادر کرد، بعدش چی شد؟ توی این 8 سال مملکت رو فساد برداشته، هفته و روزی نیست که دزد و باج گیر مدرن و قالتاق رو دستگیر نکنن. حتی می گن دست معاون اول هم کمی کجه. بعد اومدن اصل 44 قانون اساسی رو تفسیر کردن و سلطان سید علی فرمانشو هم صادر کرد که همه چی را به بخش خصوصی واگذار کنین و آقای رفسنجانی هم کمرشو قر داد و بشکن زد، حالا اینا دارن همه چی رو می دن به پاسدارها. پارسال را سال نوآوری اعلام کرد وزیر و رئیس جمهورش اومدن کشف یکی دیگه رو نو آوری کرده به اسم خودشون منتشر کردن و تنها وزیری که نوآوری نکرده، سردار محصولیه که اونم وقت نداره مقاله و پایان نامه کسی را کپی کنه و امسال هم که خدازده پس کله اش و اومد و فتوی داد که چارشنبه سوری حرامه و شرعی نیس. زن و مرد و بچه و پیروجوون اون قده قر دادن که الان دوسوم مردم ایران همه کمر درد گرفتن و تا سیزده بدرهیچ کس نمی تونه راس راس راه بره. حتی منه پیرزن از بس شلینگ تخته انداختم لگنم فکر می کنم جابجا شده باشه. حالا هم که اومده و گفته سال آینده سال « همت مضاعف» و « کار مضاعفه» من فکرمی کنم اغلب مردم می گیرن نصف بیشتر امسالو می خوابن. اگه واقعا می خواس کارا درس بشه باید یک فتوائی می داد که تنبلی کنید و یا دائم بخوابین و دست به سیاه و سفید نزنین. اونوقت خودت می دیدی که مردم چی کار می کردن!
به نظرم عمه خانم خیلی هم بی ربط نمی گف....

|

Friday, March 19, 2010

فتوای من کجاست؟

خدمت با سعادت خداوند تبارک و تعالی:
اگر از دست این امت بی ناموس به تو شکایت نکنم پس انتظار داری به اوباما نامه بنویسم؟ خبرموثق دارم که حدودا 120 سال پیش یک ملائی در همین تهران فتوا داد که « الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات علیه است» ولی ادعا کرد که یک ملای فکسنی و بی نام و نشان در سامره چنین فتوا داد و هنوز مرکب این نوشته خشک نشده بود که مردم شروع کردند به شکستن قلیان و حتی دودکردن پهن به جای تنباکو و حتی در حرمسرای شاه هم برایش قلیان نیاوردند. مصرف دخانیات مالید که مالید. خودما بخوبی می دانیم که آن امت همیشه در صحنه واقعا با این کارشان شق القمر کرده بودند چون خودما درجریان هستیم که اگرروزی درجه خلوص مواد ما اندکی بالا و پایئن برود ما اصلا حوصله نداریم و حالمان به راستی خراب می شود. ولی چه شد و چگونه شد که حدودا 120 سال پیش همه به فتوای یک ملائی که اصلن در مقام و موقعیت ما نبود آن چنان عکس العمل نشان دادند و ماده خبیثه ای مثل دخانیات را کنار گذاشتند. و حالا که ما با کلی کبکبه و دبدبه و با چند تا ازملاهای خیلی بانفوذ حکومتی دیگر می آئیم و دست جمعی فتوا می دهیم برعدم مشروعیت این روز نحس چهارشنبه سوری. و اما بعد می بینیم که همین امت بی ناموس، امسال چهارشنبه سوری را مفصل تر از هر سال دیگر برگزار می کند. با وجود این که مرخصی همه پاسداران و بسیجی ها و بقیه اوباش را لغو کرده ایم ولی باز هم این جشن غیر شرعی بسیار مفصل تر از همیشه برگزار شده است. اگر از غصه دق نکنیم پس چه کنیم!
خیال ندارم مصدع اوقاع خالق باریتعالی بشوم ولی استدعا دارم تکلیف بنده را روشن بفرمائید. آخر من چگونه ولایت مطلقه فقیهی هستم که بخش عمده ای از امت همیشه درصحنه فتواهای مرا به تخم شان هم حساب نمی کنند کما این که نکرده اند. راستی خداوند تبارک و تعالی، « فتوای من کجاست؟». اگرقرار است که بنده دیگر فتوی ندهم که خوب، پس به عزرائیل بفرمائید بیاید و جان بنده را بگیرد.چون غیر از فتوا دادن که کار دیگری بلد نیستم. دراین سن و سال من که نمی توانم طراحی وب ووبلاگ بکنم. و یا این امت بی ناموس را به راه راست هدایت کن.
اگرامکان پذیر باشد، از طریق ایمیل حضرت آیت الله مکارم شیرازی بنده را ارشاد بفرمائید.( اگرلازم باشد ایمیل حضرت آیت الله مکارم را می توانید از امام دوازدهم بگیرید.)
سید علی خامنه ای

|

خانم رجبی: کمک!

نمی دونم از دست سیاست مردان ایران به کجا شکایت ببرم؟ چند سالی بود که با اندکی شیطنت حرفها و دیدگاههاشون را پیچ و تاب می دادم و به گمان خودم داشتم « تلخ نویسی» می کردم. الان مدتیه که خود این آقایون آن قدر با زبان کنایه و طنز فرمایش می کنند که من هر چه زورمیزنم نمی تونم چیزی را تاب بدم.
به عنوان نمونه خودتون بخونید که آقای احمدی نژاد چگونه آقای « گودرزی» را با آقای « شقایقی» فامیل کرده است:
«یارانه‌ها باید موجب بالا رفتن فن‌آوری، کاهش مصرف، پایین آمدن قیمت تمام شده کالا و افزایش کیفیت کالاها شود اما در کشورمان نتیجه معکوس داشته است»
احتمال اول: احمدی نژاد اصلن نمی دونه یارانه چیه. خوردنیه یا پوشیدنیه یا چی؟ یکی بهش گفته برو و این حرفا رو بزن و اون هم اومد و بدون این که فکر بکنه گفته یارانه باید باعث بالارفتن فن آوری بشه؟ خوب چرا و با چه استدلالی؟ کاهش مصرف رو به احمدی نژاد می بخشم چون می دونم او حساب و کتابش خرابه می خواس بگه افزایش مصرف، گفته کاهش- البته وقتی که یارانه ها رو برداشتند، مصرف خود بخود کاهش پیدا می کنه. یارانه باید باعث پائین اومدن قیمت تمام شده بشه و کیفیت کالا را بهتر کنه! این ها که با یک دیگررابطه ای ندارن! پیشتر گفتم همه اینها نشانه وابسته کردن آقای «گودرزی» به آقای «شقایقی» است.
احتمال دوم: احتمالا به احمدی نژاد گفتن بیاد و حرفای دیگه ای بزنه ولی چون احمدی نژاد نمی تونه دورغ نگه هرچه که مشاوراش گفتن رو برعکس کرده که به مکتب اعتقادی خودش وفادار مونده باشه....
احتمال سوم، احمدی نژاد به زبان ساکنان کره مریخ حرف می زنه و من و امثال من نمی فهمیم که این « نابغه هزاره سوم» به واقع چی می گه! فقط باید خانم رجبی ایشون رو بیشتر کشف کنن.
غیر از این سه احتمال، من که عقلم قد نمی ده.... یادم باشه ازدوستم که فکر می کنه اقتصادش از کینز و مارکس و فریدمن هم بهتره بپرسم

|

Monday, March 15, 2010

« پول های» حاج محسن و دودول عمه خانم!

عمه خانم پرسید لقمان این مردک به چه زبونی حرف می زنه گفتم عمه خانم کدوم مردک گفت این حاج محسن رضائی رو می گم که می گه « به جای پول‌های تورمی، پول‌های درآمدی به مردم بدهید». این حرف یعنی چی! مخصوصا وقتی می گه که «پول‌های تورمی، بیكاری را افزایش و تورم را بالا می‌برد، در حالی كه پول‌های در آمدی بیكاری را كاهش داده و تورم را پایین می‌آورد» گفتم عمه خانم شما این بابا رو خیلی جدی نگیرین احتمالا خودش هم نمی فهمه چی می گه ولی فکر می کنم منظورش اینه که اگه مردم کار داشته باشن و تولید زیاد بشه، و اگرتوی اقتصاد موانع دیگه هم برطرف بشه که پول دارا به جای این که پول هاشون را ببرن توی دوبی و اونجا آپارتمان و مغازه و گاراژ بخرن یا ببرن به اقتصاد مستمند کانادا کمک کنن توی خود ایرون نه این که ببرنش توی زمین و خونه سازی بلکه برای افزایش تولید سرمایه گذاری بکنن و اگر مملکت کارهاش حساب و کتاب داشته باشه و هرکس را بیخود نگیرن، و این همه قطاع الطریقی که الان توی این ادارات و سازمانها صددرصد اسلامی جا خوش کرده اند و دارن مال و اموال مملکتو می چاپن، اون جاها نباشن و دفتر مقام رهبری توی همه کارها دخالت نکنه و این همه مفت خور هم دوروبرش نباشن، و اگر شورای نکبتی نگهبان اجازه بده انتخابات مملکت معنی دار بشه و توی انتخابات تقلب نشه و مراجع محترم تقلید هم خفه خون بگیرن و این قده زر نزنن، و اگرسپاه چنگالهاش رو از روی گلوی اقتصاد برداره، و اگرروزنامه ها آزاد باشن که بتونن اطلاع رسانی بکنن، و اگریه مشت ندید بدید بی سواد قاضی و قاضی القضات نباشن و کارهای مملکت بیفته روی مسیر قانون، خوب طبیعتا تورم هم می آید پائین.... عمه خانم زد زیر خنده. گفتم چی گفتم که این قده خنده دار بود! گفت یعنی تو می گی اگه من یک جفت تخم داشته باشم اندازه دو تا انارساوه و نیم متر هم دول به جای این که عمه تو باشم می شم عموی تو....
دیدم دروغ چرا، حق با عمه خانمه.

|

Monday, March 08, 2010

بیچاره ملتی که تاریخ خودش را تحریف می کند!

عمه خانم گف لقمان بیچاره ملتی که برای قابل تحمل کردن وضعیت ناگوارکنونی اش خود را ناچارمی بیند تاتاریخ خودش را تحریف کند گفتم عمه خانم باز چی شده حرفهای بالاتر از دیپلم می زنین. خودتون که می دونین ما سوات موات زیاد نداریم. گفت نه لقمان این ویدئو رو نگاه بکن می بینی این مردک که خودش رو استاد علوم سیاسی هم می دونه چند تا دروغ گنده می گه تا حرف های خودش رو پیش ببره گفتم واسه چی دروغ بگه؟ عمه خانم گف این مردک بوی کباب شنیده... فکر می کنه دیر نیس دارودسته شاه بر گردن حالا خایه رضا شاه رو گرفته ول نمی کنه گفتم عمه خانم من که نمی دون شما از چی می گین ولی از شما بعیده این طوری حرف بزنین عمه خانم که حسابی عصبی بود گف آخه لقمان بدو وخوب رضا شاه بخوره توی سراین مردک پسیان و میرزاکوچک خان و خیابانی.... اینها « تجزیه طلب» بودن که این مردک آنها را به فروپاشی ایران متهم می کنه که رضا شاه اومد و جلوی فروپاشی ایرانو رو گرف گفتم عمه خانم والله چه عرض کنم من که گفتم سوات موات ندارم و تازه سنم هم به اون موقعا قد نمی ده عمه خانم گف وقتی استادای یک مملکتی این قدر خرفت باشن خوب معلومه که رئیس جمهورش هم الفنون می شه دیگه. پسیان به دستور سید ضیا قوام رو گرف بعد قوام شد نخست وزیرخواس پدر پسیان رو در بیاره.... یا بیچاره میرزاکوچک خان هم از چپا فحش می خوره هم از راستا حالا هم از خایه مالای رضا شاه گفتم حالا شما کوتاه بیائین بالاخره درس می شه عمه خانم با تعجب گف کی درست می شه...گفتم وقت گل نی....

Labels:

|

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com