تلخ نویسی های لقمانعلی:

Friday, July 31, 2009

بترسید، بترسید ماهمه با هم هستیم!

با عمه خانم نشستیم و اینجا را نگاه کردیم. دیدم عمه خانم قیافه اش رفت تو هم و گفت حیف که شعارشان غلط است. با تعجب گفتم چرا عمه خانم؟ گفت لقمان این چه شعار مزخرفی است که می دهند « نترسید، نترسید ماهمه با هم هستیم» اگر می خواستند واقعیت را مطرح بکنند باید بگویند « بترسید، بترسید ماهمه با هم هستیم» لااقل رهبر و رئیس جمهور ودیگر آدم کشها علت ترس خودشان را می فهمیدند و ادامه داد خودت هم می دانی که حاجیه خانم- عمه پسرم مجید- با خانم حدادعادل و ازآن طریق با اهل بیت رهبری دررابطه هست. به من می گفت که چون آقا خوابشان خراب شده مصرف موادشان خیلی رفته بالا. وقت وبی وقت گیر می دهد به خانم و حرفهای زشت و رکیک می زند. خود حداد هم می گویند موادی شده چون اعصابش خراب شده. حتی می گویند سفرلندن هم کمک نکرد. از احمدی نژاد خبر ندارم شنیدم رفته و درمقبره امام رضا ازترس مردم بست نشسته. گفتم آخر عمه خانم همه چیز که دراختیار اینهاست دیگر از چی بترسند گفت همین را بگو از سکوت مردم کی می ترسد؟ اگر نمی ترسیدند این طوری مثل مغولها حمله می کردند؟ چپ وراست دارند جوانها را می کشند ولی جسدشان را تحویل خانواده ها نمی دهند، از جسداین جوانها کی می ترسد؟ یعنی تو راستی راستی الان خبر نداری که کی درایران می ترسد؟
خداوکیلی دیدم حرف حساب جواب ندارد.... بازهم حق با عمه خانم است...

Labels:

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com