امثال و حکم لقمانعلی ( قسط دوازدهم)
« الهی طفل بی بابا نباشد»، اگر باشد، لااقل مامانش خوشگل باشد.
« احترام امامزاده را» بلاهت مردم نگه می دارد.
« درامامزاده است، هم می شه کند، هم می شه فروخت.
« گنجشگ امساله به گنجشگ پارساله» می گه، چطوری پیری!
« مرا به خیر تو امید نیست، شر برسان.
« تاریشه در آب است»، آب را نمی شود نوشید.
گوز بی بی، ممکنه صدا نداشته باشه، ولی بو داره.
چه خوش باشد که بعداز انتظاری
بیایندوبگویند، کرم داری
« درعفولذتی است» که در انتقام بیشتر است.
« یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد» صد تا دیوانه باید درش بیارن بیرون.
« احترام امامزاده را» بلاهت مردم نگه می دارد.
« درامامزاده است، هم می شه کند، هم می شه فروخت.
« گنجشگ امساله به گنجشگ پارساله» می گه، چطوری پیری!
« مرا به خیر تو امید نیست، شر برسان.
« تاریشه در آب است»، آب را نمی شود نوشید.
گوز بی بی، ممکنه صدا نداشته باشه، ولی بو داره.
چه خوش باشد که بعداز انتظاری
بیایندوبگویند، کرم داری
« درعفولذتی است» که در انتقام بیشتر است.
« یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد» صد تا دیوانه باید درش بیارن بیرون.