امثال وحکم لقمانعلی
« اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد:
ولی اکبر به فامیلهایش که می دهد
به هرکجاکه روی آسمان همین رنگ است.
درست مثل ایران که به هرکجا که بروی بوی خوش گازوئیل مستت می کند.
دستی را که حاکم ببرد دیه ندارد.
درست مثل قتل قاضی، به ویژه اگر آلت قتاله لنگه کفش او باشد.
زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد
ولی درایران، رنگ اش مهم نیست.
با کدخدا بساز، ده را بتاز
اگر با امام جمعه محل بسازی هم بردی
مازگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
غیر از ما ایرانی ها، که اصلا نمی دانیم ما رچیست؟
به هرکس هرچه قسمت بود دادند
به غیر از ما که قرنها به شاه سواری دادیم و حالا هم به شیخ
روزگارست این که گه عزت دهد گه خوار دارد
البته اگر به دفتر مقام معظم رهبری وابسته باشی، بهتر است.
خطا بربزرگان گرفتن خطاست.
چون سرو کارت می افتد با قاضی مرتضوی
دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد
پشت گوش هم سمعکی است که به دفتر قاضی مرتضوی وصل است.
پلوی معاویه چرب تر است
ولی چلوکباب یزد را عشق است!
آب که از سر گذشت، چه یک گز چه صد گز
ولی مهم نیست، اگر کر باشد، آدم غسلش درست است.
با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارد
نه بابا، از دفتر قاضی مرتضوی بر می گردد
انسان جایزالخطاست
مگر بعضی از ایرانی ها که هرچه می کنند، همیشه درست است.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home