تلخ نویسی های لقمانعلی:

Friday, February 22, 2008

تا ظهور حضرت.... آآآ سه قدم فاصله است....

وقتی این خبر را خواندم به خودم گفتم واقعا که دیگر چیزی به پایان دنیا نمانده ، چون، سقوط ارزش های اخلاقی درایران خیلی جدی شده است: « به گزارش رجانیوز، این نماینده که طي 3 دوره نمایندگی 4 شهرستان جنوبی کشور را برعهده داشته است، به منظور جذب آراء مردم این منطقه در دفتر خود اقلامی نظیر روغن جامد، حواله آرد، برنج و دمپایی پلاستیکی بین نیازمندان توزیع می کرد که اهالی در واکنش به این اقدام با پرتاب سنگ، شیشه های دفتر وی را شکستند».
شما را بخدا مجسم کنید، یکی بیاید و به شما روغن و برنج و دمپائی بدهد و شما بزنید شیشه های دفترش را بشکنید! مگر مرض دارین! حتی مغولها هم با مردم از این کارها نکرده بودند! اگر می رفتند و پوستر های این نماینده را جلوی دفترش آتش زده و شعار می دادند که به جای روغن جامد، روغن مایع می خواهیم باز یک چیزی، یا اگر به فرض محال، اعتراض می کردند که مردحسابی مارا دست انداخته ای! با این کمبود گاز، حداقل برنج را پخته تحویل بده که قابل استفاده باشد، اگر هم برنج را آب کش نمی کنی که از آن روغن کرمانشاهی- خدا بیامرز و سابق- بچکد، خوب نکن، حداقل کته که می تونی درس کنی تا ما با پنیر و گردو بخوریم یا برای بچه ها مون با اونا همبرگر درست کنیم! در خصوص، دمپائی هم به دفتر آیت الله مصباح یزدی، یک پیامک فرستادیم و راهنمائی طلبیدیم که از سوی دفتر مقام «معظم رهبری» حضرت امام مصباح یزدی، این پاسخ آمد که « دمپائی پلاستیکی» وضوی آدم را باطل می کند، دقیقا به همان شکلی که گوز باطل کننده وضو می باشد.
یکی از کاربران به نام محمد، از مسئولان سایت پرسیده است که « مجلس چه دارد که دوستان برای رسیدن به آن» از این کارها می کنند! دروغ چرا من هم خبر ندارم ولی محمد عزیز، اگرامکانات روغن جامد و مایع و دمپائی پلاستیکی و چرمی، و برنج پخته و نپخته خیلی، خیلی، خیلی بیشتر برای این مومنان فراهم نباشد، خوب، این آقایان و خانمهای مومن و مومنه، خر که نیستند از نان زن/شوهر و بچه شان بزنند که بشوند وکیل آنهم در مجلسی که اگر رویشان را زیاد کنند و بدون پاچه خواری، حرف بزنند، ممکن است برایشان گران تمام شود!
حالا که دارم از « انتخابات» حرف می زدم. شما را بخدا نظرتون را بنویسید. من هیچ وقت تصور نمی کردم وضعیتی پیش بیاید که پیش خودم- پهلوی کس دیگر که رویم نمی شود ازاین حرفها بزنم- بگویم « باز صد رحمت به شورای نکبتی نگهبان»، یا پیش خودم زیر زبانی گفته باشم، « باز صد رحمت به کفن دزد اولی»! هی من می گم انتخابات ایران بهترین انتخابات دنیاست و شما هم به ریش من می خندین و می گین، این جای بابای دروغگو! شما در هیچ کشور دیگر، می تونین نمونه ای بدین که چند صد نفر از رد صلاحیت شدگان بوسیله یک شورای نکبتی تائید صلاحیت بشوند!! تازه رئیس عملی این شورای نکبتی نیز کسی بوده باشد که فعالیت های سیاسی اش را هم زمان با امضای قرارداد رژی بوسیله ناصرالدین شاه قاجار شروع کرده باشد؟

|

1 Comments:

  • لقمانعلی جان.
    خودت که به سن و سال شورای نگهبان اشاره کردی. دیگه این طفلکها یادشون نمی مونه به کی کی چه رایی داده بودند. دوباره ازشون بپرسی دیدی کلا یه رای دیگه دادن.

    By Blogger Loobia, at 11:42 PM  

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com