تلخ نویسی های لقمانعلی:

Friday, August 21, 2009

« رئیس جمهور» حشری!

عمه خانم که عصبانی بود سرم داد کشید. دست و پایم را جمع کردم و گفتم عمه خانم اگرجسارتی کردم ببخشید. انگار که یادشان آمده باشد گفت آخ لقمان جان منو ببخش من از دست این مرتیکه عصبانی ام گفتم کدوم مرتیکه و چرا! گفت آخه کسی که این نره خرو « هلو» ببینه تو فکر می کنی از من پیرزن می گذره! تا حالا دلمون خوش بود وقتی این آقا به قم تشریف فرما می شن بریم و یه چلوکباب مفتی بخوریم حالا می ترسم برم و این مرتیکه حشری یقه ام رو بگیره چلوکباب نخورده یه چیزی بدهکار بشیم!
گفتم عمه خانم حالا شما سخت نگیرین، هرچه باشه 24 میلیون رای واسش درس کردن و خوب نیس که شما به خواسته مقام رهبری کم توجهی بکنین. عمه خانم گف خاک برسراون نکبت بکنن من به اون چیکار دارم. نگرانیم اینه که با این آدم حشری چه بکنیم! از اون گذشته، نمی دونم اگر این وزیراش رای بیارن 4 سال دیگه درباره این سه تا « زنمرد»هائی که برای وزارت معرفی کرده چی می گه! گفتم نمی دونم ولی چرا به این خانم های محترم می گی « زنمرد» گفت آخه جوون این سه تا «زن» از « مردونگی» فقط دودولش را ندارن.... والی از خیلی از مردا هم مرد ترن..... می گی نه به سابقه شون نگاه کن...اعتقاداتشون را مرور کن... دیدم ای دل غافل بازهم حق با عمه خانومه!

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com