تلخ نویسی های لقمانعلی:

Monday, January 11, 2010

نامه سرگشاده عمه خانم به ملت ایران!!

عمه خانم با تشرگفت لقمان کاغذ و مداد بیار می خوام یک نامه سرگشاده به ملت همیشه گریان ایران بنویسم و برای برون رفت از بحران راه حل بدهم. گفتم عمه خانم نامه نوشتن خوب یه چیزی ولی چرا می خواین راه حل ارایه بدین گفت من فکر می کنم 5 تا راه حل کمه و 10 تا هم زیاده تازه مگه من چیم از مخملباف و سازگارا و مهاجرانی،سروش، و گنجی کمتره- غیر ازاین که من دستام بوی بیضه های این نظام را نمی ده- که نتونم راه حل بدهم. تا من چیزی بگم گف اصلن بیا من و تو یک پستوی فکر برای جنبش آبی درس کنیم و ازهمین حالاهم بیا عهد کنیم که برسردرش بنویسیم هرکه با ما نیست برماست و لعنت خدا و رسول براو و امواتش. گفتم عمه خانم چیه مثه این که ازیه چیزائی عصبانی هستی. گف نه عصبانی! نه واسه چی! می بینم هنوز هیچی نشده بعضی ها مثه این که بوی کباب شنیدن والی این چه معنی داره که هر کی از ننه اش قهر می کنه یک نامه سرگشاده می نویسه و راه حل می ده و بعد به هرکی که با اینا نیس بد وبیراه می گن. گفتم عمه خانم یعنی شما می گین این رهبرا هیچی از این سی سال یاد نگرفتن؟ گفت نه اتفاقا چیزهای تازه یاد گرفتن ولی چیزای بدی که بلدبودن رو فراموش نکردن....

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com