تلخ نویسی های لقمانعلی:

Tuesday, March 15, 2005

امثال و حکم لقمانعلی ( قسط هشتم)

« آدم زنده وکیل ووصی نمی خواهد»
بیخود، ما ایرانی ها هم وزارت ارشاد لازم داریم هم شورای نکبتی نگهبان که معلوم نیست از چه نگهبانی می کند!
آفتابه لگن هفت دست
شام و نهار هم مفصل، درست مثل اعتصاب غذای نمایندگان زالزالک ششم
اصل بد نیکو نگردد زانکه بنیادش بد است»
حالا تو هی بگو اصلاحات از بالا یا از پائین و یا حتی از وسط...
« ای خواجه مرو در طلب عمر که دائم»
کارت به حراست است و ساواک
« پول آدم را می رقصاند»
خارش مقعد هم وقتی دست نداری همین خاصیت را دارد
« پول داشته باش، کوفت داشته باش»
من الان 50 درصدش را دارم
« اگر صد من ارزن به سرشان می ریختی یکیش پائین نمی افتاد»
خودتان حدس بزنید که عمامه شان چقدر بزرگ بود..
« شراب خوردن پنهان به از عبادت فاش»
ولی دو تائی اش را با هم عشق است!
« آئینه هر چه دید فراموش می کند»
ما ایرونی ها آئینه بودیم و خودمون خبر نداشتیم.
« از کرامات شیخ ما چه عجب
شیره را چون کشید گفت عشق اشت...
« نابرده رنج گنج میسر نمی شود»
مگر در اقتصاد بی طبقه اسلامی!
« نه مال داشت که دزد ببره و نه ایمان که شیطان ببره»
آخوندها زودتر از شیطان دخل ایمان اش را درآورده بودند...

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com