تلخ نویسی های لقمانعلی:

Thursday, March 03, 2005

امثال و حکم لقمانعلی ( قسط هفتم)


« پلوی معاویه چرب تر است»
والله جوجه کباب اش هم بد نیست.
« تغاری بشکند ماستی بریزد، جهان گردد به کام کاسه لیسان»
با این همه کاسه لیسی که ما داریم یک تغار کافی نیس.
« شتر دیدی ندیدی»
بابا جان، پس این دیه صد تا شتر را چیکار کنیم؟
« باسیلی صورت خود را سرخ نگه می دارد»
نه بابا از پیش قاضی مرتضوی برمی گردد.
« عقل که نیست جان درعذاب است»
ولی نه جان خودشان. خودش یارو که حالیش نیس
«ازماست که برماست»
نه داداش به ما چه ربطی داره! خارجی ها توطئه کردن.
به ایرانی گفتند« مارگزیده از ریسمان سیاه وسفید می ترسد»
با تعجب گفت: مار دیگه چی چیه؟
«تا خم شده ای بار گذارند به پشتت»
بار اشکال نداره، کونم نذارن
«نشاشیدی شب درازاست»
به سرمبارک شما خیلی هم شاشیدیم. .
« خواهی نشوی رسوا»
تو هم بیاو راجع به رفرراندم انشاء بنویس
« حق گوی اگرچه تلخ باشد»
بعدش تو رو می بریم مهمونی هم
می تونی بری اوین یا اگه نخواسی می بریمت گوهر دشت
« ده انگشت را خدابرابر خلق نکرده»
خیلی هم خوب کرده، اگر همه انگشت ها اندازه انگشت شست بود
دماغمون را چه جوری پاک می کردیم!

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com