تلخ نویسی های لقمانعلی:

Monday, March 29, 2010

من و عمه خانم

این عمه خانم ما خیلی زن محترمه و درست و حسابیه. بعضی وقتا توجهش به چیزائی جلب می شه که برای یک پیرزنی که داره یواش یواش 80 سالش می شه خیلی جالبه. امروز دیدم بی مقدمه گف خاک برسرشون.. گفتم عمه خانم باز چی شده گف هیچی ولی ما آدم بشو نیستیم وقتی شعار می دیم « برادرانمان را آزاد کنید» مگه غیر از اینه که می گیم « اگه خواستین خواهرانمان را حبس کنین و نگه دارین، خوب بکنین» گفتم عمه خانم کی این جوری شعار داده گف جوون تو حواست جمع نیس و من هم بی حوصله ام.... خودت نگاکن به اینجا...

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com