تلخ نویسی های لقمانعلی:

Wednesday, March 16, 2005

من نوکرخانم نه نوکر بادمجان:

آقای داراگلستان درجوابی که به من نوشته اند ببینید در پاسخ انتقاد من به مداخله امریکا در نیکاراگوئه چه می نویسند:
»از خواندن این "مختصر" شما فهمیدم که اهل طنز و شوخی هستی و نه سیاست؛ فقط یک تذکر "سیاسی" میدهم و سپس خود شما حدیث مفصل بخوانید از....
از شور بختی شما، بنده چند سالی "ساندنیست" بودم و با این جناب "دانیل اورتیگا" یا همان رهبر "محبوب" ساندنیستهاها در نیکاراگوئه کلی نشست و برخاست داشتم. این جناب دانیل دست کمی از فقهای خودمان نداشت، و از سر دختر خواندهء خودش هم نگذشت! حالا خودت حدس بزن کسی که با دخترخود زناکند، با دگران چه ها کند؟ میبینی عزیز دلم؟ شما یک چیز هائی شنیدی ولی
....«
واقعا که « تذکر سیاسی» از این کوبنده تر نمی شود! نه برادر این دکان دو نبش را تعطیل کنید. پاسخ من به ایشان این است فرض کنید که آقای اورتیگا با دختر خوانده که سهل است با مادر خود خوابیده است. این یعنی که امریکا حق دارد در امورداخلی این کشور مداخله کند!
آقای گلستان مرا به یاد آشپز ناصرالدین شاه می اندازد شما هم لابد شنیده اید ناصرالدین شاه روزی به آشپز خود گفت که بادمجان چیز مزخرفی است. و آشپز هم گفت بله قربان حق به جانب شماست. چند روزی بعد که شاه شوخ و شنگول بود گفت آشپزباشی آیا چیزی خوشمزه تر از بادمجان هم هست؟ آشپزباشی گفت بله قربان حق کاملا به جانب شماست. شاه بر آشفت که مردک من گفتم بادمجان بد است و تو گفتی حق با من است و الان هم می گویم که خوشمزه تر از بادمجان چیزی نیست وباز تو تائید می کنی. این رفتار چه معنا دارد؟ داری مرا دست می اندازی؟ آشپزباشی گفت خیر قبله عالم: آخرمن نوکر شما هستم نه نوکر بادمجان! آقای گلستان هم از منطق آشپز ناصرالدین شاه استفاده می کند!! ....

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com