تلخ نویسی های لقمانعلی:

Thursday, March 17, 2005

امثال و حکم لقمانعلی ( قسط نهم)

«آسوده کسی که خر ندارد»
بی خیالش، طوری سوارپیکان و پراید می شود که انگار سوار خر شده است.
« آب که از سر گذشت»
مهم نیست بوبدهد یا پرمدفوع باشد، اگر کٌر باشد آدم غسل اش شرعی است.
«خودکرده را تدبیر نیست»
فقط دوباره کردن اش خریت است.
« خودم کردم که لعنت بر خودم باد»
چشمم کور یک دفعه دیگه می کنم تا کور شود هر آن که نتواند دید.
«بخت چون برگشت پالوده دندان بشکند»
و آقای مرتضوی می شود قاضی عدلیه.
«پادشاهان از پی یک مصلحت صدخون کنند»
بابا، درست مثل فقها
« آدم بایدبه اندازه دهنش گه بخورد»
والله اگر هم کسی خواست بیشتر بخورد، ما که بخیل نیستیم، نوش جان
« سخن راست از دیوانه شنو»
هروقت به خطبه های نماز جمعه گوش می دهیم پس چرا عمدتا دروغ می شنویم
« اندر جهان به از خرد آموزگار نیست»
پس آیت الله مشکینی و آخوند حسنی چی!
«افسانه حیات دوروزی نبود بیش
آنهم کلیم با تو بگویم چسان گذشت
»
یک روز شاه را از ایران بیرون کردیم
و روز دیگر هم می خواهیم شاه را با سلام و صلوات بر گردانیم.
« دیوار موش دارد موش هم گوش دارد»
و همه این موش ها هم از سربازان گمنام امام زمان هستند.
« دردهنم را وا نکن»
غذاتو دهنمه می ریزه بیرون
« تا مرد سخن نگفته نباشد»
گیر قاضی مرتضوی نمانده باشد.
اگر هم زنها سخن بگویند که خواهر شایق – نماینده مقام رهبری در میان مردم تبریز- برای انجام وظیفه حاضرند.

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com