تلخ نویسی های لقمانعلی:

Friday, February 04, 2005

امثال و حکم ( قسط سوم)

دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما چرا بکاریم دیگران بخورند، اگر خیلی گشنه شونه برن ماکدونالد
بهر چمن که رسیدی کمی برین و برو
«سربی گناه پای دار می رود، اغلب بالای دار نمی رود ولی جمهوری عوضی اسلامی حسابش فرق می کند
گرگدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟ والله چه عرض کنم.خوش به حال تو که از خودت خونه داری
مهر را که داد وکه گرفت آن موقع زالزالک هفتم نبود که مهریه را سامان بدهد
هر آنکس که دندان دهد نان دهد ولی خودمانیم، وقتی که نان نباشد، دندان چه فایده؟
هلو برو تو گلو. می رم ولی هسته م تو کونت گیر می کنه ها
آش کشک خالته، بخوری پاته نخوری خالیش می کنم روی سرت
از حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شه، حالا تو هی بگو مردم سالاری دینی
این رو نیست، چرم همدانی است» قابل توجه خیلی ها
کلاه حسن را سر حسین گذاشتن. آخر باباقاضی مرتضوی نزدیک بود با لنگه کفش بکوبه تو سر حسین
همه را برق می گیره، ما رو قاضی مرتضوی
هیچ بقالی نمی گه ماس من ترشه، درست مثل آقای خاتمی، دیدین چقد از وزارت اطلاعات تعریف کرد
نابرده رنج گنج میسر نمی شود، مگر درایران ولی به شرطی که از آقازاده ها باشی
مرده رو که زیاد رو بدی به کفن اش خرابی می کنه، این قد نگفتم به این بچه مزلف نگین قاضی مرتضوی
دانا آن است که بداند و بپرسد، نادان آن است که نگذارد دیگران بپرسن

|

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com