تلخ نویسی های لقمانعلی:

Sunday, September 30, 2007

امان از دست این اصلاح طلبان!!

آقای محمد رضا خاتمی نائب رئیس مجلس ششم می فرمایند: «افق آينده كشور ما بسيار روشن است اميدواريم كه با همت همه مسلمانان كه خواستار پيشرفت كشور هستند بتوانيم اين مراحل را پشت‌سر بگذاريم»
نتیجه گیری اخلاقی:
ازایرانیان محترم نامسلمان، چه آنها که دین و ایمان درست و حسابی دارند و چه آنها که بی دین اند، خواهش می شود بیش از این مزاحم نشوند و تا دیر نشده،از جمهوری دموکراتیک افغانستان تقاضای پناهندگی سیاسی بکنند! چون وقتی چشمشان فقط به دست مسلمانان نبود،دسته گلی به سر کسی نزدند و زندانهاو قبرستانها پرکردند. الان که دیگر نورعلی نور هم شده است....

|

Saturday, September 29, 2007

پيشنهاد ايران براي تشكيل اوپك فرش

این خبر روزنامه کیهان را که خواندم بی اختیار اشکم که دم مشکم بود سرازیرشد. آخه چقدر نبوغ! عنوان خبر این است: «پيشنهاد ايران براي تشكيل اوپك فرش» اوپک هم تا جائی که من می دانم مخفف: سازمان کشورهای صادرکننده نفت است. حالا فرش چه ربطی به نفت دارد، من یکی سر در نمی آورم.
قراربود آقای رئیس جمهور مهرورز نفت را ببرد روی سفره مردم که نبرد. ولی مثل این که حالا دارند نفت را می کنند زیرفرش!

|

Friday, September 28, 2007

تازه ترین توطئه بر علیه جمهوری اسلامی ایران

روزنامه سرمایه نوشته است که «شيخ محمدبن راشد آل مكتوم، نخست‌وزير امارات عربي متحده و حاكم دوبي با صدور حكمي زنداني كردن خبرنگاران در اين كشور را ممنوع كرد.»
من از آقای مرتضوی خواهش می کنم تا دیر نشده دستور توقف انتشار « سرمایه» را به جرم تشویش اذهان عمومی صادر بکنند. این شیخ حالا یک اشتباهی کرده، دلیلی ندارد که روزنامه های جمهوری ناب اسلامی ایران هم این اشتباهات را توی بوق بکنندو جار بزنند. درشرایطی که دراغلب رده بندی ها در جهان در مقام های نزدیک به آخر هستیم، از نظر روزنامه نگاران و خبرنگاران زندانی به مقام اول رسیده و مدال طلا گرفته ایم و حالا این آشیخ که معلوم نیست به استخدام کدام بخش سازمان پنتاگون در آمده می خواهد کاری بکند که ما هم دیگر رویمان نشود، خبرنگاران را زندانی بکنیم و این مقام را از دست بدهیم!
به حق چیزهای نشنیده!

|

« درامریکا آزادی وجود ندارد»- دکتر احمدی نژاد

در ملاقاتی که با همتای نیکاراگوئه ای خود درسازمان ملل داشتند، ازآقای دکتر احمدی نژادنقل شده است که «دکتر احمدي نژاد با اشاره به ماجراي دانشگاه كلمبيا و با تاكيد بر اينكه در آمريكا آزادي وجود ندارد، گفت : با اين وجود و علي رغم اينكه شبكه‌هاي تلويزيوني يك هفته عليه حضور من در دانشگاه كلمبيا تبليغ كردند اما چند هزار دانشجو براي شنيدن حرف‌هاي جمهوري اسلامي ايران در دانشگاه حضور يافته بودند»
شما را نمی دانم ولی من صددر صد با حرفهای آقای رئیس جمهور موافقم. شواهد من هم از این قرارند:
- آیا بدون قاضی مرتضوی می شود در هیچ زمینه ای آزادی داشت؟ آیا آمریکا قاضی مرتضوی دارد؟ البته که ندارد.
- آیا درامریکا، شما وزارت ارشاد داریدکه کتاب و روزنامه را قبل از چاپ ببیند تا هرجا را که دلشان خواست، حذف کنند و یا اصلا چاپ نکنند!
- آیا شما در امریکا ولایت مطلقه فقیه دارید که اگر شما به او بگوئید بالای چشمش ابروست، خشتکتان را بکشند سرتان ؟
- آیا شما در امریکا یا اصولا در هیچ کشور دیگر، نهادی دموکراتیک به مانند شورای نگهبان دارید که باعث شده است تا هزینه انتخابات در ایران به حداقل برسد! همین هزینه انتخابات را درایران و امریکا با یک دیگر مقایسه کنید تا برایتان روشن شود که چرا در حالی که آزادی درایران کامل و تمام و اندکی زیادی است، به قول آقای رئیس جمهور « در آمریکا آزادی وجود ندارد».
- آیا شما درامریکا بسیج و یا لباس شخصی دارید که درراه « خدا» حاضر به جان فشانی باشند؟ خوبی این لباس شخصی ها این است که می توانند هزار و یک نقش مختلف بازی کنند! اگر قرار است دانشجویان اعتراض کنند، خوب می گوئیم اینها دانشجو هستند! خانواده شهدا، ملت همیشه در صحنه، و امت نماز جمعه، از جمله مشاغلی است که لباس شخصی ها می توانند با حداقل هزینه ایفاء نمایند. این چه آزادی است که مثلا یک میلیون نفر می روند جلوی کاخ سفید و برعلیه سیاست دولت اعتراض می کنند و دولت این قدر عرضه ندارد که 5 تا چماق دار بفرستد که دو تا ترقه توی شان در کنند که مردم حساب خودشان را بکنند. ولی در ایران، هیچ فرقی نمی کند می خواهد سیمین خانم بهبهانی 80 ساله باشد یا نوشین خراسانی 30 ساله، اگرروی شان را زیاد کنند، مردان و زنان آزاده چنان می زنند خونین و مالین شان می کنند که نگو نپرس! آزادی ازاین بیشتر!
- آیا درامریکا، هروقت که دادستان با همسرش دعواش بشود، و یا اربابش اوقاتش را تلخ کند، دستور می دهد تعدادی زن و تعدادی مرد را بگیرند و یا فعلا چند روزنامه را موقتا می بندد و بعد، وقتی خیرسرش دو تا آروغ زد، دستور می دهد انترنت را فیلتر کنند! (مگر در صدراسلام، انترنت بود که حالا به وجودش نیازی باشد!). تازه، برای این که بارشون جوربشه، میان زمین و هوا، فریاد می زنه، آی بچه! چند تا کتاب رو جمع کنین که ما حالمون خوب بشه! آیا کارآئی دادستان آمریکا هم این قدر بالاست؟ حقوق بالائی هم می گیرند ولی حتی دو تا روزنامه را هم نمی بندند! این دیگر چه آزادی است؟
- آیا درامریکا با وضعی که زنان و حتی مردان لباس می پوشند، اسلام ناب به خطر نیفتاده! درایران، زنان باآزادی تمام خودشان راه رفتند و شعار دادند « یا روسری یا توسری» و الان هم همه به غیر از چند تائی- که به واقع در استخدام استکبار جهانی هستند- با کمال میل موی سرشان را می پوشانند و حتی با جمع آوری امضاء از دولت مهرورز خواهش کرده اند که چادررا هم اجباری کند. آیا در امریکا، زنان این همه آزادی دارند؟
من که فکر می کنم حق با آقای احمدی نژاد است. دفعه دیگه که انتخابات بشه، سعی می کنم به ایشون 5 تا رای بدم که جبران این دفعه بشه که رای ندادم. اگر پس از پابانی این دوره، برای 4 سال دیگه هم ایشون رئیس جمهور بشه، مجسم کنین ایران چی می شه؟ آزادی و امنیت اقتصادی اش به حدی بالا می رود که اغلب امریکائی ها به جمهوری اسلامی پناهنده خواهند شد. وقتی کشوری هست که به اندازه ایران « آزادی» دارد، آدم مگر مرض دارد درتحت رژیم های استکباری و سرکوبگر و خودکامه، مثل امریکا زندگی کند! شوخی نیست، مگر از آزادی مهم تر هم داریم!
- آیا درامریکا....
فکر می کنم با همین چند نمونه ای که داده ام شیرفهم شده باشید که چرا حق به جانب آقای احمدی نژاد است! اگر هم متقاعد نشدید که معلوم است که مزدورخارجی ها و نوکر استکبار جهانی هستید و می خواهید درایران انقلاب نرم راه بیندازید فقط شانس بیارین که دستمون به شما نیفته....

|

Saturday, September 22, 2007

تشویش اذهان عمومی!

آقای آجورلو یکی از نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال شکوه کرده اند که « سوال من از آقای ضرغامی به عنوان رئیس سازمان صدا و سیما این است که چرا این مصاحبه ها سانسور شده است و مردم را از حق طبیعی شان یعنی دانستن واقعیت ها محروم کرده اید؟»
من می گم شما آقای آجور لو ببخشین... حالا یه دفه این آقای ضرغامی اشتباها مصاحبه شما راسانسور کرد اصلن انصاف هس که شما مصاحبه کنین و از این حرفها بزنین... شده آیا تا حالا که صداوسیما چیزی را سانسور کرده باشه! اصلن می گم از صدا و سیما بگذریم. آیا شده که روزنامه ای یا کتابی را درایران سانسور کنن و به این « حق طبیعی» مردم بی توجه باشن.... ما هیچی ولی شما فردا جواب چی می دین اگر شما را به خاطر « تشویش اذهان عمومی» مورد بازخواست قراربدن....

|

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com