تلخ نویسی های لقمانعلی:

Wednesday, September 28, 2005

خودکشی مار:

مارسیاه خانه ما همین که فهمید، آن « ماری» که او عاشق آن شده است مار نیست بلکه شیلنگی است که با آن باغچه مان را آب می دهم گرفتار افسردگی شده و سرانجام خودکشی کرد.

|

Wednesday, September 21, 2005

یک لپتاپ جایزه بگیرید!!

هرکسی بتواند پیام آقای احمدی نژاد را به زبانی ترجمه کند که قابل فهم بشود، « بنیاد لقمانعلی» ( که البته قرار است بزودی تشکیل شود)به بهترین ترجمه یک عدد لپتاپ جایزه می دهد:
«دولت منتخب مردم از راه برنامه‌ريزي از مكتب انتظار در تلاش براي اجراي عدالت و قسط در جامعه است»..
«در بخش ديگري از پيام رييس جمهور تاكيد شده كه پايه‌گذاري عدل مهدوي در سايه حكومت نايب امام زمان ميسر نمي‌شود، مگر به برنامه‌ريزي مبتني بر قواعد عصر انتظار كه بايد آن را تدوين و اجرا نمود
من یکی که نمی فهمم که رئیس جمهور می خواهد چیکار بکند؟
یا از آن بدتر، ا زما می خواهد که چیکار بکنیم؟

|

Sunday, September 18, 2005

نطق آقای رئیس جمهور!

دوستی از راه دور تلفن زد که فلانی نطق آقای رئیس جمهور را در نیویورک گوش کرده ای؟
گفتم نه چطور مگه؟
گفت آخه خیلی با پرروئی حرف زد
گفتم اگر من و تو هم به جای او بودیم همین قدر پررو می شدیم!
گفت لقمان تو همیشه یک خط در میان « رژیمی» می زنی، این حرف تو یعنی چی!
گفتم داداش اگر انقلاب نمی شد و هنوز آن « ملعون» بر سرکار بود کسانی چون همین آقای رئیس جمهور باید در دبستان 6 کلاسه 9 آبان در میدان شوش، فراش می شدند! حالا از خیر سر این انقلاب، شدند رئیس جمهور! می خواستی پررو نباشند..
دوستم دیگر هیچی نگفت.

|

Tuesday, September 13, 2005

انگولگ به رئیس جمهور در آستانه سفر به نیویورک:

درآستانه سفر به نیویورک از آقای احمدی نژاد پرسیده شد که چه شد و چگونه شد که برادرش آقای داود احمدی نژاد را به سمت مشاور و رئیس دفتر بازرسی ویژه ریاست جمهوری منصوب کرده ای.
احمدی نژاد پاسخ داد که درجمهوری اسلامی اگرچه در باره « شایسته سالاری» شعار زیاد می دهیم ولی در عمل کار خودمان را می کنیم. من در این مورد « مقلد» آقایان هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی هستم. در زمان آقای هاشمی، پسرایشان محسن هاشمی به این مقام منصوب شده بود و آقای خاتمی هم برادرشان علی خاتمی را به این مقام منصوب کرده بودند. چون فرزند خودم هنوز به سنی نیست که بتواند این کار را انجام بدهد، من برادرم را به این مقام منصوب کرده ام که این سنت پسندیده و « اسلامی» پایدار بماند!! یعنی شما می فرمائید که من کس دیگری را به این پست بسیار حساس منصوب کنم! در آن صورت جواب آقای هاشمی وآقای خاتمی را چه بدهم!
شما هم چون من برای خودمان دعا کنید!

|

Monday, September 12, 2005

امثال و حکم لقمانعلی ( قسط دوازدهم)

« الهی طفل بی بابا نباشد»، اگر باشد، لااقل مامانش خوشگل باشد.
« احترام امامزاده را» بلاهت مردم نگه می دارد.
« درامامزاده است، هم می شه کند، هم می شه فروخت.
« گنجشگ امساله به گنجشگ پارساله» می گه، چطوری پیری!
« مرا به خیر تو امید نیست، شر برسان.
« تاریشه در آب است»، آب را نمی شود نوشید.
گوز بی بی، ممکنه صدا نداشته باشه، ولی بو داره.
چه خوش باشد که بعداز انتظاری
بیایندوبگویند، کرم داری
« درعفولذتی است» که در انتقام بیشتر است.
« یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد» صد تا دیوانه باید درش بیارن بیرون.

|

Saturday, September 10, 2005

آقای رئیس جمهور« خوش» اخلاق ایران!!

به نقل از سایت « انصارنیوز»:
«رئیس‌جمهور از حجت‌الاسلام دکتر مرتضی آقا تهرانی خواسته است هفته‌ای یکبار در جلسات هیات دولت حضور یافته و به طرح «مباحث اخلاقی بپردازد. در این میان، اتاقی هم برای حضور دکتر تهرانی در مقر ریاست جمهوری در نظر گرفته شده است.
دراولین جلسه مباحث اخلاقی حجت الاسلام دکتر مرتضی آقا تهرانی این مسایل می تواند مطرح شده باشد یا من فکر می کنم که مطرح شده است:
-به مردم وعده ندهید اگر می دهید وعده های دروغ بدهید.
-درانتخابات تا می شود تقلب کنید که خداوند تبارک و تعالی حوصله انتخابات آزاد را ندارد.
- در انتصاب ها حواستان جمع باشد که به غیر از خودی ها، نخودی ها منصب نگیرند.
- امام راحل خیلی هم بیخود کرد از « جمهوری» سخن گفت ما به دنبال « خلافت اسلامی» هستیم
-تا می توانید کار را برای نهادهای انتخابی دشوار کرده و امکانات را در اختیار شورای نکبتی نگبهان، مجلس خبرگان و دفتر مقام معظم رهبری قرار بدهید.
- حتی اگر توانائی ساختن بمب اتمی را ندارید بگوئید که می خواهید حتما بسازید شاید امریکا سرانجام راضی شودو به ایران حمله کند و آن وقت به قول امام راحل از « برکت» جنگ بهره مند شوید. انشاالله!-
- چه دلیلی دارد که ایرانی ها از پیروجوان به انترنت دسترسی داشته باشند. خدا برکت بدهد به فیلترینگ. تا می توانید وبلاگ ها را فیلتر کنید خدا یک دردنیا و صددر آخرت به شما پاداش می دهد.
-ضمن تقدیر از اقدام ریاست محترم جمهوری برای نصب 140 موذن الکتریکی به جد از ایشان می خواهیم که در سفر خویش به امریکا چند تا از این موذن های الکتریکی را به رهبران مسلمان هدیه داده و حداقل یکی را کنار پرچم ایران بر فراز ساختمان سازمان ملل نصب کنند.
السلام علیکم و رحمته الله و برکاته.

|

هندوانه مکعبی بدون هسته

همان طور که خبر دارید درایران اسلامی هیچ مسئله ای نیست که راه حلی برایش پیدا نشده باشد. به مبارکی و میمنت علاوه بر ارتباط دائمی آیت الله مشکینی با دفتر امام زمان، اخیرا فرددیگری نیز در تهران پیدا شده که ایشان هم با دفتر امام زمان در ارتباط هستند البته سایت بازتاب که این خبر را گزارش داد طوری نوشته است که خواننده هم کنجکاوتر و هم اندکی گیج تر بشود. باری تنها مشکلی که در ایران باقی مانده بود این که ما هندوانه مکعبی بدون هسته نداشتیم که این مشکل نیز به همت پژوهشگران دانشگاه ازاد ساوه حل شد. انشاالله مبارک است.

|

Tuesday, September 06, 2005

گرتو قرآن بر این نمط خوانی.....

آقای مشکینی گفته است:
« اصول و قوانين زندگي ما نشات يافته از خدا و خلق است و اين برخلاف قوانين كشورهاي ديگر جهان است كه نشات يافته از مردم و حاصل فكر الكليست‌ها است. »
بقیه این « فرمایشات» گهربار را در اینجا بخوانید.

|

Saturday, September 03, 2005

امثال و حکم لقمانعلی ( قسط یازدهم)



اگر خاله ام خایه داشت، من صداش می کردم عموجون
اگر رفیق شفیقی، ز بنده خرده نگیر
اگرسلطان دور است، خدادورتر است.
کلوخ انداز را پاداش « وزارت» است.
تو نیکی می کن و در دجله انداز، تا جمهوری اسلامی بگوید مرگ بر امریکا.
مرغی که انجیر بخورد، دائم اسهال دارد.
انبر را که تو آتش بگذارند، آقا دزده همه پولها را منتقل می کند به دوبی.
چوفردا شود، باز مثل دیروز نمی دانیم امروز چه باید بکنیم.

|

علت ویزاندادن به حداد عادل!

پسرخاله دختر عمه ما که در سازمان سیا کار می کند به ما خبر داد که علت این که دولت امریکا به آقای حداد عادل رئیس زالزالک هفتم ویزانداد این بود که از طریق یکی از کارمندان دفتر مقام معظم رهبری به آنها اطلاع داده شد که آقای حداد عادل خیال دارد از امریکا تقاضای پناهندگی سیاسی بکند. یک منبع موثق ولی به وبلاگ لقمانعلی خبر داد که علت اصلی عدم صدور ویزا دستور مستقیم خانم کاندلیزا رایس بود که به یکی از دوستان خویش گفته است چون آقای حداد عادل حاضر نیستند با من دست بدهند، من هم دستور داده ام که به ایشان ویزا ندهند.

|

Thursday, September 01, 2005

کی می تونه بگه « عشق» یعنی چی؟


رفته بودم کلاس اکابر- به قول همشهری هام اینجا کلاس های عصر- و واحدی که گرفته بودم زیباشناسی بود. واسه چی گرفتم نمی دونم.شاید واسه این که تو این دنیای بی ریخت و زشت دلم رو به تئوری های زیبا وخوشگل خوش بکنم. پریشب خانم معلم که زن جوانیه نه گذاش و نه ورداش ومیون زمین و هوا از ما پرسید، کی می تونه بگی عشق یعنی چی؟ ما همه هم دیگه رو نگاه کردیم. هیچکس هیچی نگفت. یه آقائی که بغل دس من می شینه و از من هم 7-8 بزرگتره گف خانم ما بگیم وقبل از این که معلم چیزی بگه، گفت عشق یعنی.... عشق یعنی... این که شما یه کسی رو دوس دارین وباش عشق می کنین.... همه ما زدیم زیر خنده و معلم گفت، دیوید این که نشد تعریف، یعنی چی عشق می کنین! دیوید تا بناگوش سرخ شد و دیگه جواب نداد. من که معمولا تو کلاس حرف زیاد نمی زنم دستم را بلن کردم خانم معلم که نمی تونس اسمم را درس تلفظ کنه گفت، بعله چی لکمانعلی: گفتم خانم من فکر می کنم عشق یعی قلاده، یعنی زنجیر، یعنی دستبند، یعنی دهن بند. د رحالی که عینک ذره بینی اش رو جابجا می کرد گفت، این دیگه چه جور عشقیه! گفتم خانم چی بگم والله.... من خودم هم نمی دونم، ولی فضلا و حکمای سرزمین یالغوزآباد معتقدند که اگه آدم عاشق یه کسی باشه، آن کس دیگه حق نداره با هیچ بنی بشری حرف بزنه. اگه حرف بزنه، درس مثه گوز که باعث میشه وضوی آدم باطل شه، این حرف زدن هم، عشقتونو باطل می کنه. خانم معلم که خیلی کنجکاو شده بود پرسید، از این فضلا بیشتر بگو. گفتم این فضلا البته معتقدند که عشق یعنی عشق کردن و همیشه خدا هم آماده ان، یعنی می تونن هروقت اراده کنن با عشقشون بخوابن. صبح، ظهر، شب، نصف شب، دم صبح، قبل ازا ذان، بعد از اذان، قبل از صبحانه، بعد از صبحانه، حتی وقتی که خواب های بد می بینن و بیدار می شن و دارن گریه می کنن، تا با هم نخوابن دو باره نمی خوابن. اصلا واسه همین گریه می کنن. یعنی دلشون می خواد با هم بخوابن ولی روشون نمی شه، واسه همین خواب بد رو بهونه می کنن و می زنن زیر گریه. تا طرف می آد بگه بابا جان چته، می افتن رو هم دیگه... خانم معلم که حالا دیگه کنجکاوی اش تحریک شده بود گفت راس می گی، گفتم والله چه عرض کنم، می گن این جوریه....
د رهمین موقع نگاه کرد به ساعتش و گفت، حیف، وقت تموم شد.... چه بحث شیرینی داشتیم می کردیم بقیه اش رو بزار واسه هفته دیگه لکمانعلی...

|

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com