تلخ نویسی های لقمانعلی:

Sunday, January 30, 2005

ایران در ده سال پیش!

»مطلب زیر را ده سال پیش نوشتم ولی با این وصف، خیلی از نکته هایش به شرایط امروز ایران هم مربوط می شود. سرسری نگاهی بکنید بد نیست. لقمانعلی»
هر چه مي خواهيد بگوئيد، من دارم يواش يواش به راه راست هدايت مي شوم و روز به روز علاقه و احترامم به مقام منيع ولايت بيشتر
وبيشتر مي شود. از لابلاي نشرياتي كه گاه و بي گاه به دست من مي رسند رهنمودهاي روح نواز ايشان به راستي حال مرا جا مي آورد. بي اختيار لبخندي حاكي از رضايت بر لبهايم مي نشيند و توي دلم مي گويم تا كور شود هر آنكه نتواند ديد. من علت دشمني و كينه ورزي بانك جهاني و صندوق بين المللي پول را با جمهوري اسلامي ايران مي فهمم، آنچه كه نمي فهمم حرف وسخن معدودي عناصر ناباب و نظرتنگ است كه در ايران و بيرون از ايران چشم ديدن پيشرفت هاي حيرت آور ايران را ندارند.
بانك جهاني به عنوان يك حركت سياسي كه ربطي به وضعيت رضايت بخش اقتصادي ايران ندارد وضع مالي ايران را وخيم اعلام كرده است. موسسات مالي بين المللي كه همگي در كنترل طرفدارات وهمفكران سلمان رشدي هستند و بعضاء با پولي كه او از فروش كتاب "آيه هاي شيطاني"‌به دست آورده مي چرخند، براي مدتي اسناد اعتباري صادره از سوي بانك مركزي جمهوري اسلامي را فاقد اعتبار اعلام كردند. بانك مركزي هم بدون اينكه رسما اعلام كند وبرا ي اينكه دست عوامل شرق و غرب را از اقتصاد ايرا ن كوتاه كند با يك اقدام انقلابي براي تجار زحمتكش و تحت ستم مضاعف ايرا ن اعتبار اسنادي صادر نمي كند. رئيس بانك مركزي كه در معيت نماينده صندوق بين المللي پول از مراسم برگزاري نماز وحشت در بانك مركزي بر مي گشت، با عصبانيت به خبرنگار جمهوري اسلامي گفت:
هدف ما اين است كه عرضة اسناد اعتباري ايران را در بازارهاي مالي جهان كاهش بدهيم و مطئنيم كه به تبعيت از قوانين بازار (ع) قيمت شان بالا خواهد رفت و آن وقت بانكهاي جهاني بايد منت مارا بكشند كه تعادل را در بازارهاي مالي برقرار كنيم.
آقاي رئيس جمهور هم در يك مصاحبه مطبوعاتي مژده داد كه برنامه اول توسعه با موفقيت چشمگيري اجرا شده است و افزود: با افتخار اعلام مي كنم كه ايران تنها كشوري است كه تورم قيمت ها درآن منفي است. قيمت گوشت و شير به حدي پائين آمده است كه ما در حال حاضر نگران افزايش بي رويه مصرف گوشت وشير در ايران هستيم كه براي سلامت مردم مسلمان ايران مضر است و ممكن است باعث افزايش بيماري هاي قلبي و يا چاقي بشود. البته انواع مختلف دارو فراوان و به ارزاني در اختيار همگان قرار دارد و از اين بابت نگراني نداريم. با اين وصف ، بهتر است كه امت هميشه در صحنه ايران اسلامي به جد در خوردن گوشت امساك كنند، چون پيشگيري بسي بهتر از درمان است. در پيوند با آموزش و پرورش رشد چشمگيري داشته ايم:
" شماره كساني كه تحت آموزش قرآن قرارگرفته اند از 6 ميليون نفر درسال 67 به 17 ميليون نفر افزايش يافته است"[i]
با اينهمه چرا استكبار جهاني و عواملش با ايران اسلامي مخالفت مي كنند؟ معلوم است. به گفته رهبر با فضيلت انقلاب اسلامي:
" مستكبران و دشمنان به كمين نشسته از اينكه ملت ايران دست آنها را از سرزمين خود كوتاه كرده است، خشمگين و عصباني هستند"[ii]
حرف ايشان را قبول نداريد! مجبورم سند رو كنم تا رويتان كم بشود:
به " بازار عربها" روبروي شمس العماره سر بزنيد، تنها چيزي كه در اين بازار نيست بنجلهاي خارجي است. حتي يك عدد شلوار كره اي گير نمي آيد! هيچ يك از آنهمه پيراهن هاي رنگارنگ محصول تايوان و تركيه و پاكستان نيست! البته كه تا دلتان بخواهد مي توانيد براي نورچشمان خودتان اسباب بازي بخريد ولي هيچكدامش " ساخت چين " و يا هنگ كنگ نيست!
بعد از آن بازار بيائيد بيرون. در خيابان هاي دور وبر حتي يك دلال دارو پيدا نمي كنيد كه اسم همة داروها را از بر باشد. تو گوئي كه آب شده و به زمين فرو رفته اند. با اين وصف تعجب آور است كه حتي وزير بهداري در تلويزيون دولتي مي گويد كه به تربت امام راحل قسم كه خود من، مجبور شدم داروي قلبي مادرم را از ناصرخسرو به قيمت گزاف تهيه كنم.... هيچكس هم ظاهرأ نيست تا به او بگويد: آقاي وزير، اين دنيا به كنار، آن دنيا جواب اين افترا و دروغ را چگونه مي دهي؟ باري،
اگر حوصله داريد همين جور قدم زنان خودتان را برسانيد به خيابان فردوسي، روبروي سفارت انگليس. اگر يك نفر دلال ارز ديديد كه با يك كيف چرمي ويك ماشين حساب و مقداري " فتو كپي دلار‎" راه را بند آورده بود، من اسمم را بر مي گردانم و منبعد مي شوم علي لقمان…. آخر انصاف هم خوب چيزي است! آنوقت دوست نمك به حرامي كه چون دو تا كلمه اقتصاد خوانده، فكر مي كند كه شده آقاي آدام اسميت، مي گفت: ايها الناس اگر مي خواهيد تورم را با چشمان خودتان مشاهده كنيد و با دستهاي خودتان لمس كنيد، برويد جلوي سفارت انگليس در تهران. آن چند هزار جوان و پير ماشين حساب به دست خود خود تورم اند…. يكي نيست به اين آقاي آدام اسميت وطني بگويد: آخر بي انصاف، زندگي اين مردم چگونه بايد بگذرد؟ همة مردم كه نمي توانند هم كارمند باشند و هم با پيكان قراضه كرايه كشي بكنند و هم شبها و نصف شبها درس خصوصي بدهند! از شاگرد خودت آقاي ديويد ريكاردو بپرس. ايران اسلامي بر اساس مزيت هاي نسبي خود كه توليد نفت باشد، در توليد و صدور نفت خام تخصص پيدا كرده است و حضرت عباسي دلارهاي نفتي را به حساب مردم هميشه در صحنه ايران بين مسئولان اسلامي كنوني و در گذشته،كراواتي حاكم سرشكن كرده است ،... عيب اين كار در چيست ؟
و اما دوست ديگري كه اصلا اقتصاد نخوانده، مي گفت كه در يكي از خيابان هاي تهران بر حسب تصادف يكي از دلالان سابق ارز را پيدا كرده از او داستان " فتو كپي دلار" را پرسيد. جوانك در حاليكه آب دهانش را قورت مي داد، گفت:
- بسمه تعالي، با درود به روان پاك بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران، اولا بنده و ديگر برادران از كار غير مولد دلالي به شدت نفرت داريم و آن را مخل زندگي اقتصادي جامعة بي طبقه توحيدي مان مي شناسيم. ما درواقع خدا وكيلي " صرافان سيار" هستيم ونه دلال ارز و اما جريان فتوكپي دلار، بر اساس اطلاعات موثق و تجربه چند تا از برادران جان بر كفي كه صراف سيار هستند. استكبار جهاني براي جمع آوري دلار از بازارهاي ايران و اعمال فشار بيشتر بر جمهوري اسلامي ايران عده اي مزودر موتور سوار را استخدام كرده است. البته اين موتور سواران نبايد با موتورسواران حزب اله كه هدفي غير از اجراي فرامين الهي نداشتند و ندارند مخلوط شود. به هر جهت، در موارد گوناگون كه همكاران زحمتكش ما دلار واقعي را در دست گرفته كوشيدند با تكان دادن آن توجه مشتريان اتوموبيل سوار را جلب كنند، اين موتور سواران مزودر مثل اجل معلق سر رسيده و همة هستي همكاران را قاپيده و بردند. طايفة زحمتكش صرافان سيار كه هميشه مانند سربازان امام زمان كوشيدند از انقلاب اسلامي حفاظت كنند اصلا مايل نيست كه براي نيرو هاي جان بر كف انتظامي دردسر درست كند. به همين دليل ستاد مركزي صرافان سيار با كسب اجازه از رئيس كل بانك مركز ي جمهوري اسلامي تصميم گرفت كه جهت مقابله با اين ترفند جديد، به جاي دلار واقعي فتوكپي دلار را در اختيار ما قرار بدهد كه هم مشتريان محترم ما بدانند ما چكاره ايم و از ما سراغ داروهاي ناياب ( مثل آسپرين ) و يا كوپن شكر و صابو ن را نگيرند كه از رويشان شرمنده بشويم و هم اينكه مزدوران استكبار جهاني درا انجام توطئه شومشان برعليه نظام ناكام بمانند.
در همين وقت مرد ميانه سالي كه يك كيف چرمي و يك ماشين حساب در دست داشت گفت:
بسمه تعالي. آنهمه سر وصدائي كه در آوردند تا جمهوري مقدس اسلامي را به جعل اسكناس خارجي متهم كنند همين بود كه برادرم خدمتتان فرمودند.
باشد. برگرديم سر سخن خودمان.
هروقت روز كه به ميدان 24 اسفند سابق برويد، پر از آدم است كه مثل مور و ملخ در هم مي لولند ولي حتي يك تن هم در گير معامله كوپن نيست. يك تابلوي دست نوشته پيدا نمي كنيد كه مشخصات كوپن را روي آن نوشته باشند!
اينها به كنار، در خيابان ها حتي يك ماشين كره اي و يا ژاپني و يا آلماني...... نيست كه همين پريروز نمره شده باشد. و اگر هم تصادفا چشمتان به يك بنز آخرين مدل بيافتد كه انگار همين ديروز نمره شده است امكان ندارد كه راننده اش ريش داشته باشد!
اگر وقت داريد وحوصله مي كنيد از خيابان ولي عصر ( پهلوي سابق ) قدم زنان به طرف تجريش برويد. در يك مغازه حتي جنس خارجي پيدا نمي كنيد. هر چه هست همه محصول كارخانجات متعددي است كه در همين 15-20 سال گذشته در گوشه و كنار ايران شروع به كار كرده اند.
برويد به "بازار صفويه "، بي اختيار به ياد سبيلهاي شاه عباس مي افتيد و دلتان مي خواهد بزنيد زير آواز....." علي گويم... علي گويم...". هيچ كدام از بلوزها، دوپيس ها و پيراهن هاي مردانه مال تركيه، كره ، و يا تايلند نيست.
آنوقت بي چشم و روها و دروغ گويان حرفه اي بر مي دارند مي نويسند كه ايران اسلامي با 61 كشور براي تعويق انداختن بدهي هايش به توافق رسيده است[iii]
بدهي ! بدهي براي چي؟ اقتصادي كه اين همه شكوفان است و تا به اين حد به توليدات داخلي متكي است، اصلا چه نيازي به قرض گرفتن دارد تا بعد در باز پرداختش مواجه با اشكال شود! تا چه رسد به اينكه از جمله به پرتغال و نيوزلند هم بدهي داشته باشد!
من يكي ترديد ندارم كه اين داستان بدهي ايران سراپا دروغ است و جعلي. از رئيس كل سابق بانك مركزي كه مسلمان تر و خداترس تر نداريم. ايشان فرموده اند: " بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران هيچ تآخيري در پرداخت هاي خود نداشته است"[iv]. البته " پرداخت هاي به تآخير افتاده مربوط به شركت هاي ايراني است"[v] كه به جاي اينكه خود راسآ اقدام كنند وجوهات را براي انتقال به طلبكاران به بانك مركزي جمهوري اسلامي سپرده اند. ما هم استخاره كرده ايم ، چون خوب نيامد اين پولها را به عوامل استكبار جهاني انتقال نداديم. همين.
توطئه ها فقط به مسائل اقتصادي محدود نمي شود. كميسيون حقوق بشر سازمان ملل بر خلاف واقعيات انكار ناپذير جامعة ايران اسلامي و دست آوردهاي جمهوري اسلامي و بر خلاف همة موازين و عرف بين المللي، قطع نامة نقص حقوق بشر در ايران را تصويب كرد. آنقدر اين دروغها را تكرار كردند تا سخن گوي وزارت امور خارجه مجبور شد با دهان روزه اعلام كند:" در ايران زنداني سياسي وجود ندارد"و " هيچ فردي به دليل ابراز عقيده دستگير نمي شود"[vi] حرف ايشان را قبول نداريد؟ آيت اله يزدي، رئيس وقت قوه قضائيه كه با دهان روزه دروغ نمي گويند:" در جمهوري اسلامي ايران حتي يك زنداني صرفا به دليل داشتن عقيده خود در بازداشت بسر نمي برد"[vii] البته اگر "عقيده خودش" با عقيده ما فرق كند ويا جور در نيايد، اين جا ديگر وضع فرق مي كند. ما دستور قرآني داريم كه با مفسدين في الارض چگونه بر خورد كنيم و چون يك حكومت و حاكميت الهي و آسماني هم هستيم، براي ما اهميتي ندارد كه بندگان روسياه خدا در بارة ما چه مي گويند. ما كه براي مردم اين دنيا جمهوري مقدس اسلامي را تشكيل نداده ايم. واقعيت اين است كه : " اگر قرار باشد يك كشور در دنيا وجود داشته باشد به حقوق انسانها احترام بگذارد و آن را رعايت كند، نظام جمهوري اسلامي است چرا كه اسلام ارزش فوق العاده اي براي انسانها قائل است"[viii]
سرمقاله نويس " رسالت" هم براي اينكه از قافله عقب نماند پس از يك خروار فحش چارواداري كه مي دهد اين حقيقت مسلم را مي گويد كه " ملت ما حق را در وحيائي كردن امور حقوقي خود جستجو مي كند و تمام هستي خود را براي اين حقيقت زيبا و روشن گذاشته است"[ix] و سپس با منتهاي صداقت و راستگوئي مي پردازد به نقص حقوق بشر در سرزمين هاي استكباري و مي نويسد: " در فرانسه مهد آزادي و تمدن يك دختر بچه حق ندارد يك پارچه روي سر خو د بگذارد"[x]. در حاليكه در جمهوري اسلامي ايران كه مهد آزادي هم نيست و تمدني هم ندارد، دخترها و زنها با منتهاي عشق و علاقه و منت و با اعتقاد و به اصرار خودشان روسري به سر مي گذارندو حتي شعار اسلامي "يا روسري يا توسري" را خود خانمها ساخته اند. خانمها در ايران اصرار دارند كه دولت اسلامي اجازه بدهد همه زنها و دخترها و حتي مردها چادر به سرشان كنند يا حداقل اجازه داشته باشند هنگام خوابيدن با مقنعه بخوابند. علاقه دخترها و زنهاي ايراني به چادر به حدي است كه حتي كارشناسان اقتصادي رژيم را به فكر انداخته است كه با بستن عوارض سنگين بر چادر كسري بودجه دولت را تخفيف بدهند. اين آگاهان معتقدند كه به علت علاقه قلبي خانمها به چادر اين عوارض مي تواند منبع درآمد قابل توجه اي براي جمهوري اسلامي باشد. تا آنجا كه گزارشگر مي داند جمهوري اسلامي هنوز به اين خواسته زنان پاسخ مثبت نداده است.
معترضه عرض كنم، دليل اصلي اين امر كه مسئولان و حاميان جمهوري اسلامي هميشه و در هر موقعيتي حقيقت و همة حقيقت را مي گويند اين است كه به اين رهنمود شبه امام به جد باور دارندكه :" حق را بگوئيد. كتمان نكنيد اگر چيزي به نظرتان حق بود، او را آنجائي كه بايد بيان كرد، بيان كنيد. حق را مكتوم نگه نداريد. بدبختي هاي جوامع آن وقتي شد كه زبان دارها حق را پنهان كردندو احيانا باطل را آشكار كردند، يا باطل را به جاي حق گذاشتند"[xi].
من هيچي، وقتي شبه امام اين عبارت را با دهان روزه در روز 21 رمضان به زبان مي آورد، آيا امكان دارد در بارة اوضاع ايران ويا اوضاع زنداني ها در ايران باطل را به جاي حق بگذارد؟ يا وقتي يكي از مسئولان حكومتي مي گويد:" بايد در كتب درسي، فيلمهاي سينمائي و سريالهاي تلويزيوني ياد ونام شهيد و فرهنگ شهادت را ترويج كرد"[xii].
آيا هنوز هم شك داريد كه " اسلام ارزش فوق العاده اي براي انسانها قائل است"، به گفته سرپرست بنياد شهيد:" ما حرفي براي گفتن نداريم. ما داريم شعار مي دهيم. من خودم را عرض مي كنم. ما نشسته ايم كنار سفرة آنها داريم حرف مي زنيم. حرف اصلي را آنها (شهدا) زدند وكار اصلي را آنها كردند"[xiii].
اين يكي ديگر تفسيرش با خودتان[xiv]

[i] به نقل از تدبير، شماره 31، اردبيهشت 1372، ص 63. اين توضيح ضروري را بدهم كه به غير از آنچه كه به طور مستقيم نقل مي شود، مسئوليت بقيه مطالب با گزارشگر است. در سرتاسر متن هر آنچه كه در داخل دو كمانه () بيايد از من است.
[ii] همانجا، ص 62.
[iii] به نقل از ابوالحسن مهر آبادي: واقعيت رشد اقتصادي و بدهي خارجي، ايران فردا، شماره 12، فروردين- اردبيهشت 1373، ص 26.
[iv] رسالت، 23 اسفند 1373، ص 15
[v] همانجا
[vi] رسالت 30 بهمن 1372، ص 2.
[vii] رسالت ، 2 اسفند 1372، ص 2.
[viii] همانجا.
[ix] رسالت، 2 اسفند 1372، ص 1و 16.
[x] همانجا، ص 16.
[xi] رسالت، 14 اسفند 1372، ص 5.
[xii] رسالت، 21 اسفند 1372، ص 12.
[xiii] همانجا.
[xiv] چون سيزده نحس است خواستم از نحسي 13 در بيايم.

|

امثال و حَکَم لقمانعلی ( قسط دوم)


« قدر زرزرگر شناسد»، قدر خررا، خر سوار.

« چو دزدی با چراغ آید» معلوم می شود که اگر وزیر ووکیل نباشد، حتما از آقازاده هاست.

« بقدرشغل خودباید زدن لاف»، مگر این که آدم آخوند باشد.

« از دست بوس، روی به پای بوس کرده ای»، درست مثل بعضی از چپ های ما که سر پیری مزایای سلطنت را فهمیده اند!

« آدم زنده، وکیل ووصی نمی خواد» مگر ایرانی ها که هم به شورای « نگهبان» نیازمندند هم به وزارت « ارشاد»!

« تخم درشت مال مرغ کون گشاده» درست مثل آخوند جماعت که با کون گشاد، تخم های بزرگ می گذارند.
.
« تخم درشت مال مرغ کون گشاده»، درست برعکس آخوندها که تخم شان ریز و کون شان گشاد است.

« تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها» ولی آن قدر بگویند تا جون از کونشون دربره... کو گوش شنوا؟

« دربیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم»، در برگشتن، تلویزیون دیجیتال و سی دی پلی یر یادت نرود.

« دهقان سالخورده چه خوش گفت باپسر»، کای نورچشم من، بهتره بریم شهرو پاسدار بشیم!!

« دهقان سالخورده چه خوش گفت باپسر»، کای نورچشم من، بهتره بریم شهروسیگار فروشی کنیم.

« زنان را همین بس بود یک هنر»، که بعضی از مردها را تحمل کنند!

«شراب مفت را قاضی هم می خورد»، ولی خانه عفاف رفتن هزینه دارد.

« آفتابه لگن هفت دست» شام و نهار هم مفصل و رنگین، درست مثل نمایندگان زالزالک ششم وقتی که اعتصاب غذا کرده بودند.

« شراب مفت را قاضی هم می خورد» ولی قاضی های ایران، تریاک مفت هم می خواهند.

« بوی کباب آمد...» ولی بی ناموس ها داشتند آدم ها را داغ می کردند

« کوری که عین الله و کچلی که رلفعلی شده بود..» درست مثل آخوندها که به آنها
می گویند « فضلاء»!

« ملا شدن چه آسان»، آدم شدن چه مشگل! [دلم نیومد تو این یکی دس ببرم!]

ذیحجه 1425

|

Saturday, January 29, 2005

اگرهمه مسئولان مثل شهردارتهران بودند....


به نقل از سایت بازتاب، معاون پارلماني قوه قضاييه در همایشی گفته است که:
«من چند بار، شهردار تهران را ساعت يك نيمه‌شب در لباس رفتگران در حال نظافت شهر تهران مشاهده كرده‌ام.»
من نمی دانم معاون پارلمانی قوه قضائیه راست گفته یا دروغ ولی، فکر می کنم که برای این که کارها در ایران درست شود، دیگران نیز باید ازشهردارتهران یاد بگیرند:
برای نمونه، چه اشکالی دارد که:

آقای رفسنجانی، شبها چنگل بانی بکند.

آقای محسن رضائی هم شبها راننده آمبولانس بشود

سردار قالیباف، شبها در کمیته محل زندگی اش، افسر نگهبان بشود.

آقای زنگنه، وزیر نفت، شبها دریکی از پمب بنزین های 24 ساعته کار بکند.

اگر مجلس به وزیر راه رای اعتماد بدهد، او هم قول بدهد که شبها در جاده هراز یا شمشک، برف ها را از جاده پاک کند.

سردار صفوی هم در آشپزخانه سپاه پاسداران، نخود و لوبیای آبگوشت پاک کند و سبزی خورد بکند. اگر این کار عملی نبود، مشغول پاک کردن عدس بشود.

قاضی مرتضوی هم شبها دریکی از سینماهای تهران، آپارتچی بشود. اگر هم از این کار بر نمی آید، می تواند در همان سینما، پپسی کولا و ساندویج بفروشد.

وزیر امور خارجه هم شبها دم در منزل سفیر قرقیزستان کشیک بدهد و نگهبان بشود.

آقای مسجد جامعی، شبها در چاپخانه کیهان بر چاپ روزنامه مدیریت کرده و دیگران را ازشاد کند.

وزیر بهداری، در بیمارستان شهدای تجریش شبها آمپول بزند.


آقای شاهرودی، رئیس قوه قضائیه، شبها در مسجدی آبدارچی بشودو چائی بدهد.

آقای شمخانی، ( وزیر دفاع) شبها در یکی از پادگانها کفش سربازان را واکس بزند.

عدد سیزده چون نحس است... از رویش می گذرم.

آقای جهانگیزی، وزیر صنایع، شبها در میان آشغالهای که آقای شهردار جمع می کند، قوطی های فلزی را برای بازیابی حدابکند.

آقای خاتمی هم، شبها ازمناره مسحد سپهسالار اذان بگوید و برای مردم مناجات کند.

آقای حداد عادل هم شبها، به حای مرحوم کیومرث صابری، نشریه گل آقا را اداره کند.

آقای جنتی هم .......شبها راننده تاکسی و میبی کب بشود.

آقای خامنه ای......این جا دیگر عقلم قد نمی دهد!
28/1/2005

|

Friday, January 28, 2005

جهانی شدن حکومت اسلامی


ازدوحال خارج نیست، یا من دارم مخبٌط می شوم و یا بقیه دنیا. یك وقتی بود كه حتی اگر خنده دارترین و شیرین ترین لطیفه های دنیا را می خواندم یا می شنیدم دلم می خواست بزنم زیر گریه، ولی الان مدتی است هر چه كه می خوانم ویا می شنوم بنظرم خنده دار می آید . می گوئید نه، امتحان می كنیم:
« دانشمندان انگلیسی موفق شده اند كه مغز یك زنبور را به زنبور دیگر پیوند بزنند... در اثر این پیوند مجموعة اطلاعات و خاطرات موجود در مغز زنبور اول به زنبور دوم منتقل شده است» ( رسالت، 6 اسفند 1370، ص 12).
قبل از اینكه انگشت اشاره را به دماغ مباركتان بچسبانیدو بگوئید، اینجای بابای دروغگو ! به عرض تان برسانم كه:
« علت این نتیجه گیری این است كه زنبور دریافت كننده مغز پیوندی پس از بهبودی توانسته است با استفاده از خاطرات و اطلاعات موجود در مغز پیوندی به كندوی زنبور قبلی بر گردد» (همانجا).
حالا اینكه زنبور بیچاره خودش چقدر است كه مغزش باشد، و این مغزهای سرسوزنی را چگونه و چرا بهم پیوند زده اند نكته ایست كه نه من جوابش را می دانم و نه روزنامة رسالت و از همه مهمتر نه به من مربوط است و نه به شما. همین بس كه:
«عمل جراحی با امكانات بسیار ظریف جراحی انجام گرفته است» ( همانجا)
این هم در گزارش روشن نشده است كه بر سر زنبور بی مغز چه آمده است ؟ بعنوان آدمی كه از زمان تولد از زنبور می ترسیده، امیدوارم كه زنبور بی مغز را به امان خدا ول نكرده باشند كه با این بی مغزی كار دست آدمهای ترسوئی مثل من می دهد. بگذریم.
اگر چه خودم هیچگاه دین و مذهب درست و حسابی نداشته ام ولی خدا را شاهد می گیرم كه همیشه به دین و مذهب دیگران احترام گذاشته ام . بااین حساب، غرضم به هیچ وجه خدا ی ناكرده بی احترامی نیست. لابد می دانید، و اگر نمی دانید، پس بدانید كه این روزها یكی از موضوعات بحث برانگیز در نشریات داخلی در ارتباط با چگونگی ظهور حضرت قائم ( ع) است كه به مناسبت 15 شعبان بازارش گرم شده است.
آیت اله امینی كه در مجلس خبرگان هستند و حتما در مسائل مربوط به اسلام خبره گی دارند با زحمات زیاد و طاقت فرسا و تحقیق در اسناد و مدارك معتبر و قابل وثوق به نتایج قابل توجهی رسیده اند كه به گوشه ای از آن اشاره می كنم.
‌ ‌« توقع اینكه نهضت حضرت صاحب الزمان به خودی خود و براساس معجزه انجام بگیرد صحیح نیست»( رسالت، 3 اسفند 1370، ص 14)
قبل از آنكه نگران بشوید و خدای ناكرده در باورهای تان شك كنید، اضافه كنم كه در اینكه حضرت قائم ظهور خواهند كرد تردیدی نیست. آیت اله امینی اضافه كرده اند:
« آیات قرآنی و احادیث فراوانی به صراحه دلالت دارند كه در نهایت و در ذیل تاریخ انسانیت، اسلام به همه جهانیان غلبه می كند» ( همانجا).
اگرچه فهم این عبارت برای بنده سخت و دشوار است ولی امیدوارم كه بر خلاف بنده شما بدانید كه « در ذیل تاریخ انسانیت» تقریبا كدام مقطع خواهد بود. با این همه این را اضافه كنم كه اگر چه در تشكیل حكومت اسلامی در همة جهان، مخصوصا در كشورهای اروپائی و امریكای شمالی تردیدی نیست و لی اینكه این « غلبه حكومت اسلامی بر همه جهانیان » به دست چه كسی بنا خواهد شد، مطلبی نیست كه مسلمانان در آن باره اتفاق نظر داشته باشند. به عقیده آیت اله امینی شیعیان معتقدند كه رهبری به دست فرزند بلا فصل امام حسن عسگری (ع) خواهد بود در حالیكه سنی ها كه از قرار با علی (ع) و خانواده اش چندان خوب نیستند، براین باورند كه یكی از فرزندان پیغمبر ظهور خواهد كرد.
به این ترتیب ملاحظه می فرمائید كه جهانی شدن حكومت اسلامی در واقع حكم آش كشك خاله را پیدا می كند وبه علاوه بهتر است آنانی كه از دست حكومت اسلامی ایران مجبور به ترك ایران شده اند از همین حالا در فكر باشند تا در یكی از كرات آسمانی پناهندگی سیاسی بگیرند. بهر ترتیب، رهبری این غلبه به دست هر كسی كه باشد: « از روایات استفاده می شود كه آن حضرت به وسیله جنگ این كار را انجام خواهند دادو بایستی با قتال پیروزی نهائی حاصل شود» ( همانجا). و بعلاوه و از همه مهمتر ،« تعبیری در روایات هست كه مسلمانان بایستی ماهها عرق بریزند و خونریزی شود تا در میانه جنگ و جدال پیروزی اسلام وحاكمیت آن بر جهانیان میسر شود» (‌ همانجا».البته كاری به این ندارم كه به قول خودشان، جانشین های پیغمبر و امام زمان 8 سال تمام با صدام جنگیدند و بالاخره هم نتوانستند حكومت اسلامی را بر كشور كوچك عراق غلبه بدهند. حالاچگونه تنها با ماهها عرق ریختن ، تمام دنیا، از جمله كشورهای سوئد، نروژ، و دانمارك .... حكومت اسلامی پیدا می كنند، آنهم بدون اینكه معجزه ای در كار باشد، نكته ایست كه آیت اله امینی بی پاسخ می گذارند. به گمان بنده كه در این باره اصلا تحقیقی نكرده ام و بعلاوه از روایات هم كاملا بی خبرم، این ادعای آیت اله امینی درست نیست. البته اگر معجزه می شد، خوب یك چیزی ، كه متاسفانه قرار نیست این طور بشود.
آیت اله امینی كه با دقت و موشكافی خاص اعضای مجلس خبرگان مو را از ماست می كشند، از دیگر جنبه ها غافل نیستند و به ویژه به مشكلات عملی جنگی كه در پیش است توجه دارند. برای نمونه اضافه می كنند كه یك میلیارد مسلمان در برابر 6 میلیارد مشرك و كافر قرار گرفته است كه از بدشانسی و با تقلب و دروغ گوئی و ریا:
« از احاظ علوم و صنایع نظامی و تجربیات علمی بر همه مسلمین مقدم هستند ( استغفراله !) و پیشرفته ترین سلاحهای جنگی در اختیار آنان قرار دارد» ( همانجا)
به این ترتیب چند سئوال مطرح می شودكه باید به آنان جواب گفت. اگر با ظهور حضرت قرار باشد با جنگ و قیام بر پا شود آیا با این سلاحهای وابسته به كشورهای استكباری كه مسلمین و به ویژه جمهوری عوضی اسلامی ایران از بازارهای دست اول و دوم جهان تهیه می كند، می توان حكومت ها را تسخیر كرد؟ و اگر كره شمالی و چین و اسرائیل و برزیل در میانه راه بخواهند به دولت اسلامی ایران كلك بزنند و رهبری انقلاب جهانی را به دست بگیرند، آنگاه تكلیف چه می شود؟ جواب آیت اله امینی به راستی جواب دندان شكنی است: « به نظر من این مسئله از مشكلات عمدة حكومت اسلامی است » ( همانجا)
مضافا اینكه :
« بر قراری حكومت عدل اسلامی در همة جهان با این شرایط به نظر بسیار مشكل می آید » ( همانجا)
البته آنقدر ها كه می گویند نباید مشكل باشد چون كمی پائین تر می فرمایند :
« انقلاب اسلامی ایران نوید بخش پیروزی حتمی مسلمین است »‌(‌همانجا)
لازم به ذكر است كه این احتمال جدی وجود دارد كه بانك جهانی و یا صندوق بین المللی پول كه به دست كفّار و عوامل استكبار ی اداره می شوند ، بكوشند چوب لای چرخ جمهوری عوضی اسلامی ایران بگذارند. با این همه باید یادآوری كنم كه از جنبه های واقع بینانة فرمایشات آیت اله امینی نباید غافل ماند :
« ابتدای امر خود من نیز این طور فكر می كردم كه ظهور حضرت بایستی خیلی طول بكشد زیرا همه چیز باید آماده باشد »‌( همانجا)
آنچه را كه تلویحا گفته اند و شمارا نمی دانم ولی بنده با آن صد در صد مخالفم اینكه ، پس از تجربه چندین سالة جمهوری عوضی اسلامی ایران ، بطور كلی منكر پیدایش و برقراری حكومت عدل اسلامی در همة جهان شده اند كه با این شرایط « به نظر بسیار مشكل می آید ». البته مستقل از مسئله ظهور ، آیت اله امینی به نكته دیگری هم اشاره كرده اند كه به راستی موجب گیجی امت حزب الله شده است ، چون نمی دانند وقتی به یك دیگر می رسند چه باید بكنند ؟ آیا باید به همدیگر تبریك بگویند و یا تسلیت . گفته اند كه در مسافرت های گوناگونی كه به كشورهای تازه مسلمان شده داشته اند از نو مسلمانها دلیل مسلمان شدنشان را پرسیدند :
« حتی یك مورد هم وجود نداشت كه با مطالعه دلایل عقلی اثبات صانع و یا نبٌوت پیامبر ( ص) ایمان آورده باشند »
بلكه همگی می گفتند :
« وضعی كه ایران در مقابل استكبار جهانی [ مخصوصا بانك جهانی و صندوق بین المللی پول ] پیش گرفته ، باعث زایش و علاقة آنان به اسلام بوده است » ( همانجا ، داخل دو كمانه را افزوده ام )
به عقیدة من ، بهترین كاری كه امت حزب الله می تواند بكند و یا باید بكند اینكه به یكدیگر در پیوند با سخنان داهیانة آیت اله امینی تبریك و تسلیت بگویند.
با این وجود اینكه امت حزب الله چه خواهد كرد به من مربوط نیست.


|

Thursday, January 27, 2005

امثال وحکم لقمانعلی

« اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد:
ولی اکبر به فامیلهایش که می دهد
به هرکجاکه روی آسمان همین رنگ است.
درست مثل ایران که به هرکجا که بروی بوی خوش گازوئیل مستت می کند.
دستی را که حاکم ببرد دیه ندارد.
درست مثل قتل قاضی، به ویژه اگر آلت قتاله لنگه کفش او باشد.
زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد
ولی درایران، رنگ اش مهم نیست.
با کدخدا بساز، ده را بتاز
اگر با امام جمعه محل بسازی هم بردی
مازگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
غیر از ما ایرانی ها، که اصلا نمی دانیم ما رچیست؟
به هرکس هرچه قسمت بود دادند
به غیر از ما که قرنها به شاه سواری دادیم و حالا هم به شیخ
روزگارست این که گه عزت دهد گه خوار دارد
البته اگر به دفتر مقام معظم رهبری وابسته باشی، بهتر است.
خطا بربزرگان گرفتن خطاست.
چون سرو کارت می افتد با قاضی مرتضوی
دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد
پشت گوش هم سمعکی است که به دفتر قاضی مرتضوی وصل است.
پلوی معاویه چرب تر است
ولی چلوکباب یزد را عشق است!
آب که از سر گذشت، چه یک گز چه صد گز
ولی مهم نیست، اگر کر باشد، آدم غسلش درست است.
با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارد
نه بابا، از دفتر قاضی مرتضوی بر می گردد
انسان جایزالخطاست
مگر بعضی از ایرانی ها که هرچه می کنند، همیشه درست است.

|

Wednesday, January 26, 2005

خبرهای بی خبری:

شمارا نمی دانم ولی من یک بايگان روزنامه هاي كهنه هستم. یعنی دستم نمی رود روزنامه ها را دور بریزم. شاید با این تواتری که روزنامه ها را درایران می بندند من فکر می کنم این نسخه ها ممکن است روزی آنتیک بشود و قیمت پیدا بکند. بهرتقدیر، من كه فكر مي كنم به اين كار معتاد شده باشم. البته كار خاصي هم با اين بايگاني ها نمي كنم. هرچند وقت حوصله ام ازگردو خاكي كه به رويشان مي نشيند سر مي رود و شروع می کنم به دو باره خوانی شان.. تازگي ها داشتم اطاق كارم را تميز مي كردم. به چند شماره اش ناخنك زدم كه گوشه هائی را برايتان روايت مي كنم.

- در پي فرمايش آقاي رئيس جمهور كه:
« حضور اقتصادي در خارج از كشور بايد همراه با حضور فرهنگي انقلاب اسلامي باشد»[1]
وزارت بازرگاني صادرات هويج را از ايران تا اطلاع ثانوي ممنوع اعلام كرد. بنياد 15 خرداد، نيز در يك اطلاعيه مشابه، براي صادر كنندگان بادمجان پوست كنده از ايران، جوايز صادراتي تعيين نمود.

- امام جمعة بهبهان بر عليه يك دانشمند اهل سنت كه « نشر اجتهاد در مذهب شيعه را انقلابي دانسته و آن را موجب رشد اسلام واقعي توصيف كرد» [2] اعلام جرم نمود. به نقل از منابع دادستان انقلاب اسلامي فارس، امام جمعة بهبهان متذكر شده است كه اين دانشمند اهل سنت، در واقع مذهب شيعه را دست انداخته است چون در غير اين صورت، دليلي ندارد كه كماكان اهل سنت باقي بماند.

- به استناد سخن راني آيت الله امامي كاشاني، يكي از بزرگترين دروغهاي يكي دو قرن اخير افشاء شد. اين طور كه از قرائن روشن مي شود، اختراع تلفن ربطي به غرب ندارد و از زمان صدر اسلام در شبه جزيرة عربستان مورد بهره برداري قرار مي گرفته است. به گفته آيت الله:

« از پيامبر اكرم (ص) روايتي است كه مي فرمايند: وقتي كسي مي خواهد به سفر برود حقي است بر گردن او كه بايد مسلمين را، برادران مسلمانش را، بستگانش را اعلام كند، يا تلفن كند، يا خانه شان برود و خداحافظي كند. وقتي هم از سفر برگشت بايد آنها به زيارت شخص بيايند»[3]

به عقيدة بنده، اگر دستگاه تلفن وجودنمي داشت، پيامبر اكرم (ص) چگونه مي توانست از مسلمين بخواهد كه حداقل از طريق تلفن با دوستان و آشنايان خود خداحافظي نمايند!

- آقاي رفسنجاني در دانشگاه صنعتي فرمودند كه « نرخ تورم در سال گذشته 9 درصد بود و امسال.... به 18 درصد رسيد..... اين مقدار تورم در مقايسه با كشورهاي همسايه يك افتخار است»[4]

چنان چه آقاي رفسنجان نرخ تورم سال آينده را به 36 درصد و سال بعدش را به 72 درصد برسانند، بي ترديد موجبات افتخارات عظيم تر و باور نكردني تر را فراهم خواهند نمود و حداقل به خاطر اين افتخارات هم باشد، يك دورة ديگر به رياست جمهوري اسلامي انتخاب خواهند شد.

- در روزنامه آمده است كه « خبر توقيف مرغهاي فروشگاه قدس تكذيب شد»[5].
از پسر عموي مادرمان كه مدتي است از كار بي كار شده، خواستيم در اين مورد تحقيق كرده ونتيجه را به گزارشگر اطلاع بدهد. در تلكسي كه برايمان فرستاد، نوشت. كه تكذيب خبر توقيف مرغهاي فروشگاه قدس تكذيب مي شود. جريان اين است كه در پي آمد اطلاعية ناحيه انتظامي تهران بزرگ كه « مسئولان قضائي از اين پس با كساني كه شئونات اسلامي را رعايت نكنند قاطعانه برخورد خواهند كرد»[6]، انجمن اسلامي فروشگاه قدس، عدم رعايت حجاب اسلامي بوسيلة مرغهاي فروشگاه مربوطه را به مقامات ذيربط گزارش نمود. با كمك سازمان سراسري بسيج دانشجوئي و سپاه پاسداران عناصر خاطي دستگير شدند كه با مداخله مديركل فروشگاه كه در ضمن نمايندة ولايت فقيه در شوراي تجارت تهران است، واخذ تعهدات كافي در حفظ و احترام به شئونات اسلامي، ممكن است در ظرف يك هفته آينده، قرار رفع توقيف صادر شود.

« رئيس مجلس: در نظام سلطه هر چه مردم كمتر بفهمند، براي سلطه گر بهتر است» ( ابرار، 73.10.26).

بهمين دليل است كه در ايران اسلامي، راديو و تلويزيون درانحصار هيچ گروه ونگرش خاصي نيست و دولت هم اين همه به مطبوعات غير دولتي كمك مي كند و يارانه مي دهد و در اين 25 سال نه روزنامه اي را بسته است ونه روزنامه نگاري، نويسنده اي را به زندان افكنده است!

« وزير امور اقتصادي و دارائي گفت، كشور در آستانة جديدي از تحولات اقتصادي قرار گرفته است كه از يك شرايط انبساطي و باز به يك شرايط كنترل كيفي اقتصادي وارد خواهد شد» ( سلام، 1373.10.4).

خوردن اين آشي كه براي اقتصاد ايران پخته مي شود، واقعا خيلي كيف دارد.

« ايران ركود توليد برق بادي در دنيا را شكست» ( سلام، 1373.10.21).
تازه فهميدم كه چرا صدور نخود و لوبيا و انواع كلم از ايران ممنوع شد.

« وزير صنايع:‌ ايران آماده است در بنگلادش كارخانه سيمان بسازد» ( كيهان، 1371.10.19).
تا با آن سيمانها، براي رفع كمبود مسكن در ايران خانه سازي بشود.

« بانك مركزي اعلام كرد، سكه بهار آزادي منقوش به تمثال مبارك حضرت امام خميني (ره) ملاك كار بانك مركزي جمهوري اسلامي است» (كيهان، 1373.10.21).
بنياد شهيد در اطلاعيه اي كه در سطح تهران منتشر ساخت متذكر شد، لعنت بر پدر و مادر كسي كه روي اين سكه ها.....

« قائم مقام جمعيت زنان ايران : ادعاي نقض حقوق زنان، توطئه جديد عليه ايران است» ( ابرار، 1371.10.15).
بگو به جان هوو هام، دروغ نمي گم!

« رئيس مجلس: ايران از اين پس به اتهامات مدعيان حقوق بشر پاسخ نمي دهد» ( كيهان، 1373.4.8).
سكوت علامت رضاست.

« رئيس جمهوري: مردم ايران بايد آيندة تضمين شده اي داشته باشند» ( همشهري، 1373.4.27).

و اگر ندارند، همة تقصير متوجه شاه سلطان حسين صفوي يا امير اسماعيل ساماني است..

« رئيس شوراي اسقف هاي اروپا در ديدار با سفير ايران در پراگ، وضعيت اقليت مسيحي در ايران رضايت بخش است» ( اطلاعات، 1373.10.3).
لابد همين طور است. ولي وضعيت اكثريت مسلمان و رهبران اقليت مسيحي تعريفي ندارد.

« رئيس جمهور: ناديده گرفتن حقوق مردم مرا عصباني مي كند» ( ابرار، 1373.10.4).
دليل اصلي عصبانيت آقاي رئيس جمهور اين است كه بعضي ها گمان مي كنند مردم در ايران اسلامي داراي حقوقي هم هستند!

« بيماري هاي ناشي از مصرف غذا، هنوز از مشكلات اساسي كشور به حساب مي آيد» ( اطلاعات، 1373.10.26).

بابا ايو الله! پس وزارت بهداشت و درمان پشت اين جريان است كه قيمت مواد غذائي هر روز گران تر بشود تا اين بيماري هاي رفع شود.

« رئيس هيئت مديرة سازمان آب: كلية منابع آب زير زميني كشور طي ده سال آينده غير قابل شرب خواهد شد» (‌سلام، 1373.10.3).

خوب بشود، چه اشكالي دارد؟ اگر اين آب كُر باشد، وضو و غسل آدم درست است.

خوب بشود، چه اشكالي دارد؟ مردم مي توانند به جاي آب، پپسي كولا و كوكاكولا بنوشند. البته پارسي كولا و نوشابه كولا و زمزم كولا هم بد نيست.

« فرماندار مشهد: تبليغ كوكاكولاي امريكائي در مشهد ممنوع شد» ( كيهان، 1373.5.1).
خوب، براي كوكاكولاي كانادائي تبليغ كنند.

« وزير بهداشت:تحمل زندگي براي پرشگان جوان به دليل پائين بودن قيمت تعرفه هاي پزشگي ميسر نيست» ( سلام، 1373.10.28).

مگر اين پزشگان جوان با پيكان هاي شان مسافر كشي نمي كنند؟

« هر دقيقه يك تلفن به تهراني ها واگذار مي شود» ( همشهري، 1373.10.7).
ولي لازم و ضروري است تا سال آينده همين موقع براي آزاد شدن خط صبر كنند.

« رئيس سازمان صدا و سيما: برنامه هاي ماهواره اي با زير نويس و دوبله پخش مي شود» ( ابرار، 1371.10.21).

تا فضلاي حوزه ي علمية قم، بيش از اين عذاب نكشند.

« با تصويب در جلسه امروز مجلس شوراي اسلامي: گيرنده هاي ماهواره اي تا يك ماه ديگر جمع آوري مي شود»( ابرار 1373.10.4).

- از امامان محترم جمعه انتظار مي رود در خطبه هاي قبل از نماز، خلاصه اي از برنامه هاي دوبله شده را براي « امت هميشه در صحنه» تعريف كنند...

« اسقف ژاك گابو اسقف كاتوليك فرانسه.... بر سر مساله هم جنس بازي.. به دستور واتيكان اخراج شد» ( اطلاعات، 1373.10.28)

و درميان هلهلة پرشور هزاران طلبه و روحاني به دارالعلم حوزه ي علمية قم وارد شد و مورد استقبال امام جمعة موقت تهران و قم قرار گرفت.

« بانوان ايراني در بازي هاي المپيك شركت مي كنند» ( همشهري، 1373.10.23)

مشروط بر اين كه بانوان شركت كننده از كشورهاي ديگر حجاب اسلامي را رعايت نمايند و بعلاوه بر گزار كنندگان المپيك براي رعايت شئونات اسلامي، هيچ نامحرمي را به اين مسابقات راه ندهند.

- با تمام ادعاهاي پوچي كه مخالفين جمهوري اسلامي از سر ناچاري و نداري بهم مي بافند، دست آوردهاي انقلاب اسلامي ايران به حدي است كه به قول يكي از وكلا « تمام خيزشها و حركتهاي انقلابي در جهان به نحوي ريشه در انقلاب عظيم ملت ايران دارد».[7] و اوضاع به نفع اسلام و جمهوري اسلامي به واقع دگرگون شده است. براي نمونه، در پاكستان، كودك عجيب الخلقه اي به دنيا آمد كه علاوه بر اين كه دو دهان، دو بيني، چهار چشم دارد و با چهار چشم خود اطراف را مي بيند: « اين كودك ختنه شده به دنيا آمده است»[8].
همكار ما از يكي از آيات عظام نظرش را پرسيدكه در پاسخ گفتند كه اين مهم ترين و تازه ترين سندي است كه جو اين روزگار دارد به نفع اسلام تغيير مي كند. البته چنين تغييري موجب مي شود كه امكانات بهداشتي در جوامع اسلامي بطرز خداپسندانه تري مورد بهره برداري قرار بگيرد. اگر همة نوزادان پسر از اين پس « ختنه شده» به دنيا بيايند، مي توان از امكانات پزشكي موجود براي « ختنه دختران» يا حجامت استفاده نمائيم.

- از آقاي كيومرث صابري [ همان گل آقاي معروف] نقل است كه گفته است « خدا مي داند كه ما با هيچ نوع سانسور دولتي مواجه نيستيم». به دليلي كه روشن نيست بلافاصله پس از بيان اين جمله دماغ آقاي صابري شروع كرد به بزرگ شدن. در حال حاضر، دماغ ايشان به حدي رشد كرده است كه محبور شده اند آن را مثل شال دور گردن ايشان بپيچند.
با اين وصف، وقتي اين جمله را خوانديم فكر كرديم گل آقا شوخي اش گرفته و در مملكتي كه براي «ارشاد» مردم وزارت خانه دارد، دارد به در مي گويد تا ديوار گوش كند. ولي ديديم، نه،مطلب چيز ديگري است:
« چون حواسمان جمع است ووارد مقوله اي نمي شويم كه سانسور بردار باشد»[9]
اگر به زبان آدميزاد بخواهم همين عبارت را بنويسم اين كه، ما خودمان، خودمان را سانسور مي كنيم كه زحمت دولتي ها زياد نشود.
به غیر از آن چه که در گیومه نقل شده است مسئولیت بقیه با لقمانعلی است.
[1] رسالت 3 بهمن 1370، ص 2
[2] همان، ص 11
[3] رسالت، 22 فروردين 1371، ص 14.
[4] رسالت 5 اسفند 1370، ص 2
[5] رسالت، 13 اردبيهشت 1371، ص 15
[6] رسالت، 14 اردبيهشت 1371، ص 14
[7] رسالت، 5 اسفند 1370، ص 5
[8] رسالت، 9 فروردين 1371، ص 10
[9] رسالت، 21 اردبيهشت 1371، ص 4

|

مسئلة زن درجمهوري عوضی اسلامي ( بخش پایانی)

پردة دوم:
از شما چه پنهان، من مندرجات « پردة‌ اول» را به دفتر رئيس قوه قضائيه فكس كردم كه ايشان خداي ناكرده، زبانم لال بر عليه حجاب اقدامي نكنند كه به ضرر فعاليت اجتماعي زن تمام شود. اميدوار بودم كه ايشان هم، لطف كرده پاسخ مرا با فكس بفرستند ولي يك رسم بسيار پسنديده اي كه بين ما ايراني ها، مسلمان و غير مسلمان جا افتاده است، اين كه معمولا به نامه و فكس جواب نمي دهيم. و طبيعتا، ايشان كه يكي از اركان حكومت اسلامي را در كنترل دارند، نمي بايستي به مني كه كنترل هيچ يك از اركان هاي زندگي خودم، دست خودم نيست جواب بدهند و جواب ندادند تا من رويم زياد نشود.
ولي در جمعه 21 خرداد 1372 در مراسم نماز« وحدت شكن» جمعه فرمايشات مبسوطي فرمودند كه به نظر من، به راحتي مي تواند پاسخ عرايض بنده باشد.
به فرمودة ايشان، « خانمهاي مسلمان بايد بدانند اسلام عزيز بالاترين خدمت را به آنان كرده و امروز نظام جمهوری عوضی اسلامی عالي ترين فرصت را براي زنان فراهم كرده است»[2]. بفرمائيد. نگفتم.
براي اين كه دهان معاندان جمهوری عوضی اسلامی را ببندم، مجبورم نمونه هاي تازه تري به دست بدهم تا روي اين معاندان حسابي كم شود.
- مادري كه با ازدواج دخترش با يك خارجي مخالف است از يكي از اعضاي برجستة « فرهنگستان علوم جمهوری عوضی اسلامی ايران» در بارة «‌قانوني بودن» اين ازدواج پرسش مي كند. اگر به جاي« اسلام عزيز» كه بالاترين خدمت را به زنان كرده، شما نگرش و مكتبي داشتيد كه اصلا به زنان خدمت نمي كرد، غير الهي و الحادي بود، پاسخ اين پرسش اين مي بود كه خانم محترم: اين مسائل شخصي و خصوصي به ما چه ربطي دارد؟ مگر ما فضوليم؟ اگر پسر و دختر همديگر را دوست دارند، عروسي شان مبارك باشد و با خوشي به پاي يكديگر پير شوند. ولي به راحتي مي توان درجه ي اهميت و شئوني كه اسلام عزير براي زنان قائل است را از پاسخ اين عضو محترم فرهنگستان كه در ضمن استاد دانشكدة حقوق هم هست، ديد. براساس مادة‌106 قانون مدني، حتي در موارديكه مانع قانوني وجود ندارد، ازدواج زن ايراني با تبعه خارجه، « موكول به اجازة مخصوص از طرف دولت است»[3]. شما انصاف داريد! اگر زن براي جمهوری عوضی اسلامی مهم نبود، اصلا صحبت از اجازة‌ مخصوص پيش مي آمد؟ از آن گذشته، قانون گزاران دور انديش و فمينيست براي اين كه جلوي ازدواج هاي الكي را بگيرندو از علاقه ي مردخارجي مطمئن بشوند، شرط و شروط ديگري هم گذاشته اند تا متقاضي را حسابي از غربال رد كنند. علاوه بر اجازة‌ مخصوص، براساس مادة 1059، « در درجة نخست، مردخارجي بايستي مسلمان باشد تا بتواند با زن مسلمه ايراني.. ازدواج نمايد». انصاف داشته باشيد. اگر شما به راستي عاشق دلخستة يك زني نباشيد، آيا حاضر مي شويد شما را مثلا در سي سالگي ختنه كنند؟
حرف بي مدرك نمي زنم. پارسال يكي ازدخترهاي فاميل ما، مي خواست با يك آقاي 33 ساله آلماني ازدواج كند. درفرودگاه مهرآباد، به محض ورود، ترجمه ي آلماني ماده 1059 را گذاشتند جلوي رويش. اين جوان آلماني كه اسمش فردريك بود در مسجد فرودگاه اشهد گفت و اسم خودش را گذاشت سيد ابوالفضل. دوروز بعدش هم در يكي از بيمارستان هاي تهران سيد را ختنه كردند. نشون به اون نشوني، اين بيچاره نزديك به يك ماه و نيم دربيمارستان بستري بود تا سند مسلماني اش جوش بخورد[4].
البته اگر يك زن ايراني بخواهد با يك مسلمان خارجي ازدواج كند، ختنه مجدد لازم نيست. از نظر شرعي هم آن ازدواج درست است ولي اگر « اجازه مخصوص» اخذ نشود، « اقدام كنندگان به موجب مقررات و نظامات مملكتي تحت پيگرد قانوني قرارمي گيرند». حالا اگر يك مرد ايراني بخواهد با يك زن خارجي ازدواج كند، اصلا اجازة مخصوص لازم است؟ دست زن را مي گيري و مي روي مثلا به مسجد هلند پارك در لندن، با پول يكي دو دوجين آبجوي ماء الشعير كارت راه مي افتد. و چون مردها براي جمهوری عوضی اسلامی مهم نيستند و چون آن سخت گيري هاي دلسوزانه هم انجام نمي گيرد، اين جور ازدواجها خيلي زود تقش در مي آيد.
- آقائي از همان استاد سئوال ديگري مي كند. « براساس يك رسم و سنت غلط، دختري را اشتباها به جاي عروس واقعي به عقد پسر عمويم... در آوردند». آيا اين عقد صحيح است يا خير؟[5]. باز به خاطر اهميتي كه اسلام براي رفاه عروس واقعي قائل است و براساس مادة 1067 قانون مدني، شرط صحت نكاح اين است كه تعيين زن و شوهر بايد به صورتي باشد كه « براي هيچ يك از طرفين در شخص ديگر شبهه نباشد» و چون در اين مورد هست، پس عقد باطل مي شود.
من از شما مي پرسم اگر شما در پاریس یا فرانکفورت زندگي مي كرديد و چنين وضعي براي شما پيش مي آمد، دادگاههاي لاك پشتي اين جا به اين سرعت قضيه را حل و فصل مي كردند؟ از آن گذشته، شما در اين ممالك استكباري و الحادي، اگر بخواهي زنت يا شوهرت را طلاق بدهي، بايد از هفت خوان رستم بگذري. چند سال بايد صبر بكني. اصلا هم معلوم نيست حق با كيست؟ از آن گذشته، چون هر دو طرف حق طلاق دارند، ميزان طلاق در اين جوامع زياد است. ولي در ايران، به استناد تبصره 6 « قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق» مرد بايد به زني كه مي خواهد طلاق بدهد، « اجرت المثل يا حق الزحمه سنوات زناشوئي» بپردازد[6] كه مقدارش را دادگاه تعيين خواهد كرد. از يك طرف، براي اين كه اركان خانواده حفظ شود، زنان تقريبا حق طلاق دادن شوهر ندارند [ يعني تا به دادگاه ثابت نكنند كه شوهر صبح به صبح يك بچه را كباب كرده و قبل از صبحانه با يك تغار عرق مي خورد، زنها را به دادگاه طلاق راه نمي دهند]. و اما، نظر به اينكه قضات دادگاهها عمدتا [ 92.6 درصدشان] زن هستند، مقدار اجرت المثلهائي تعيين شده براي مردها كمرشكن شده است و به همين دليل، در عمل باعث شده كه فقط آدم هاي خيلي خيلي پول دار زنهايشان را طلاق بدهندو بقيه، با خجالت و شرمساري، براي خانمهايشان معمولا يك دستة گل مي خرند و به خوبي و خوشي بر مي گردند سر كار و زندگي شان. همين سياست متمايل به منافع زنان باعث شده كه مردان و زنان كمتر به فكر طلاق باشند [ به همين دليل است كه ميزان طلاق در جمهوري عوضی اسلامي به شدت نزول كرده است] و در نتيجه، بنياد خانواده محكمتر بشود. مردان طلاق نمي خواهند، چون قضات زن اجرت المثل كلاني تعيين مي كنند و زنها هم ناچارا طلاق نمي خواهند چون زني كه « در ايام زندگي مشترك هيچگونه ضمانت و قدرتي براي گرفتن مخارج خود و فرزندانشان نداشته است و تحت همه گونه زور و فشار و درگيري خانواده نيز بوده است، حال كه مطلقه شده با حكم صادره مبتني بر اخذ اجرت المثل و نفقه و مهريه چگونه مي تواند از شوهري كه به او ديگر دسترسي ندارد، احقاق حق كند؟» [ والله، من هم هر چه فكر مي كنم، عقل ناقصم به جائي نمي رسد]. از آن گذشته، « با استناد به عواقب وخيم وهرج ومرج ناشي از دنبال نمودن حكم اجرت المثل و حقوق حقة‌ ديگر»[7] مگر خداي ناكرده، زنها مريض اند كه براي خودشان دردسرهاي بيشتري درست بكنند؟
با اين تفاصيل، اجازه بدهيد بر گرديم سرفرمايشات آيت الله يزدي، ايشان فرمودند « كاركردن حق طبيعي هر انسان است و زنها نيز مي توانند مانند مردان كار كنند». براي مثال،‌«دختران بعد از رسيدن به حد بلوغ و قبل از ازدواج [ يعني 8 سال و 9ماه] همانند پسران در انتخاب كار آزاد هستند و هر نوع كار مشروعي را مي توانند انتخاب كنند». دولت اسلامي هم از هيچ گونه تلاشي براي فراهم كردن مقدمات فروگذار نخواهد كرد. و بهمين دليل است كه اين همه صادرات غير نفتي [ عمدتا قالي و باز هم قالي] را تشويق مي كنند. دختران از سن 8 سال و 9 ماهگي [ يعني همان 9 سال قمري كه سن ازدواج در قوانين مترقيانه اسلام عزيز است] مي توانند آزادانه، بدون اين كه كسي مزاحم كار آنان بشود، در كارگاههاي قالي بافي كه همه شان مجهز به دستگاه تهوية هوا هستند و اصولا همة‌كارها در آنها كامپيوتري شده است، قالي بافي كنند. هم خودشان كار دارند و وارد فعاليت اجتماعي مي شوند، و هم اين كه، جمهوری عوضی اسلامی با ارزهاي به دست آمده از صادرات قالي مي تواند پوزة استكبار را به خاك بمالد. بافندگان قالي روزي دو بار مورد معاينات كامل پزشگي قرار مي گيرند تا خداي ناكرده، گرفتار كجي استخوان مهرة پشت، يا انگشتان دست نشوند. بعد از ازدواج، قضيه يك كمي فرق مي كند. چون اسلام خير و صلاح زنان را طالب است و نمي خواهد آنها با كار در بيرون از منزل از خودشان بيگانه بشوند، پس، « در صورتي كه شوهر موافقت كندو يا در متن عقد نامه بين زن وشوهر قراردادي تنظيم شده باشدكه به زن اجازه كار كردن بدهد مي تواند كار كند» و اگر هم تنظيم نشده بود كه زنها موقتادر خانه كار مي كنند اين احتمال خيلي كم پيش مي آيد. مردهاي ايراني هم كه قربونشون بروم، آن قدر علاقمند به كار اجتماعي زنانشان هستند كه امكان ندارد، موافقت نكنند. [يكي از موارد اختلاف بين زنان و مردان ايراني اين است كه مردها زير بار نمي روند كه زنهايشان در بيرون ازمنزل كار نكنند و فعاليت اجتماعي نداشته باشند]. براساس آخرين آمارهاي موجود 94.8 درصد مردهاي ايراني به راستي عاشق دل سوختة‌ كارهاي خانگي - آشپزي، ظرفشوئي، تعويض كهنة بچه، تميزكاري - هستند و غير از شيردادن به بچه، از هيچ كاري به اندازة نگه داري از بچه هاي خودشان لذت نمي برند. يعني از همه نظر، شرايط كار كردن زنها در ادارات وكارخانه ها فراهم است. حالا اگر خودشان تنبل هستند و از اين موقعيت ها استفاده نمي كنند، بيهوده گناهش را به گردن اسلام عزيز و يا مردهاي ايراني نياندازيد. حرف مرا قبول نداريد؟ به يكي از مراسم ايراني ها در هر شهري كه هستيد سرك بكشيد تا به چشم خودتان ببينيد چگونه مردهاي ايراني يك دم آرامش ندارند و دائما دنبال بچه ها مي دوند و خانمها، پايشان را مي اندازند روي همديگر، سيگار دود مي كنند و از برنامه هاي متنوع بهره مند مي شوند.
باري، به گفتة رئيس قوة قضائيه، « كارهائي كه زن در خانه انجام مي دهد مانند كارهاي تحقيقاتي، علمي، تاليف كتاب، خياطي، گل دوزي، قالي بافي.... در صورتي كه با حقوق همسر داري اومنافاتي نداشته باشد وقتش مال خود اوست ومي تواند كار كند» و اگر هم منافات داشت، كه بايد كتاب هاي علمي و تحقيقاتي را به اسم مشترك خود وشوهرش چاپ كند. البته، شيطان نرود به زير جلدتان و فكرهاي بد به سرتان نزند، « همسر داري به معناي انجام كارهائي مثل جارو كردن، خانه و آشپزي نيست». در وسط روز جمعه، كه حتي بچه هاي نابالغ هم به خطبه هاي نماز جمعه گوش مي دهند كه نمي توان و نبايد همه چيز را توضيح داد و يا در روزنامه ها به تفصيل نوشت. اين جا هم بگذاريد ارقام و آمار سخن بگويند. بر اساس آمارهاي دولتي كه ازسوي سازمان يونيسكو و مخصوصا آقاي دكتر نراقي تائيد شده است،. با اين كه حدودا 50 درصد جمعيت ايران را زنان تشكيل مي دهند ولي 76.2 درصد كارهاي تحقيقاتي، و 81.6 درصد پژوهش هاي علمي و 73 درصد كتاب هاي تاليف شده را خانمها در آشپزخانه منازل انجام مي دهند ووقتي از تحقيق علمي يا تاليف كتاب خسته مي شوند، ممكن است براي رفع خستگي، خياطي كنند يا دو سال در ميان، يك غذاي فسنجوني درست نمايند و يا اطاق مهمانخانه را جارو كنند! در استان هاي شمالي كشور، « زنان حتي كارهاي سخت كشاورزي را نيز انجام مي دهند ولي اين فرهنگ متاسفانه در بين خانمهاي شهري كمتر ديده مي شود». دليل اين امر، شايد اين است كه در شهرهاي ايران، كارهاي كشاورزي انجام نمي گيرد تا زنان كارهائي سختش را انجام بدهند. دختر عموي پدر ما، كه در بالكن آپارتمان شان در طبقة دوازدهم يكي از برجها، برنجكاري كرده بود، يك روز كه داشت نشاء مي كرد، طفلك پايش ليز خورد واز آن بالا افتاد پائين روي خيابان و مرحوم شد.
البته، « امروز خانمها در كشور ما بالاترين سمت ها را دارند». يعني، « خانمها در مجلس شوراي اسلامي داراي سمت نمايندگي هستند» و مثل خواهر دستجردي حرفهاي خيلي خيلي مهم مي زنند. « در مشاورت رياست جمهوري حضور دارند» و براساس، راهنمائي همين خواهران بود كه آقاي رئيس جمهور- در آن موفع آقای رفسنجانی رئیس جمهور بودند- بحث شيرين ازدواج موقت را مطرح فرموده بودند و يا مجلس، به اقدام انقلابي دست زد و طبابت را زنانه و مردانه كرد. « در نمايندگي قوة قضائيه حضور دارند و در دادگستري ها از سمت هاي شبه قضائي تا كارهاي ماشين نويسي حضور دارند». فرمايشات روشنگرانة رئيس قوة قضائيه هم نتيجة حضور همين خانمهاست. اصولا، به خاطر حضور همين خانمها در اين سمت هاي خيلي بالاست كه حكومت اسلامي ايران اين همه به حل مسائل زنان علاقه نشان مي دهد. به طور كلي، خانم هاي ماشين نويس ادارات جمهوری عوضی اسلامی در طوماري كه از طريق مشاور آقاي رئيس جمهور، خواهر شهلا حبيبي به حضور ايشان فرستادند خاطر نشان ساختند كه اگر مقامات مسئول مملكتي به مسئله حيات بخش حجاب كم توجهي بفرمايند، ايشان دست از كار كشيده و ديگر هيچ بخش نامة رسمي را ماشين نخواهند كرد. با اين همه، چون در اسلام، زن مسئول رشد قواي انساني است، پس لازم است كه پيش شرط هاي لازم از همه نظر، براي اين كه زنان بتوانند اين مسئوليت خطير را انجام بدهند، فراهم بشود و ازهمين روست كه « كاركردن زن در بيرون خانه چه در واحدهاي توليدي چه بخش توليدي بايد يا در عقد نامة‌ازدواج با شوهر توافق شده باشد و يا بعد از ازدواج شوهر اجازه بدهد». اگر غير از اين باشد و خانمها بتوانند و يا بخواهند به قيمت ناديده گرفتن حقوق و وظايف همسر داري خود در بيرون از خانه كار كنند، تكليف رشد قواي انساني چه مي شود؟ البته به گفتة يكي ازمنابع آگاه كه در مسائل زنان اطلاعات زيادي داشت، زنان ايراني تا سال 1357 نتوانسته بودند حتي يك آشپز خوب هم تحويل دنيا بدهند![8] و به همين دليل، رشد قواي انساني در ايران كمي مختل شده بود. خوشبختانه در شرايط امروز ايران اسلامي، مسئولان مملكتي از صغير و كبير از همه نظر هواي زنها را دارند و جاي هيچ گونه نگراني نيست.
آقاي يزدي فرمايشات خود را با اشاره به بزرگترين ظلمي كه « تحت عنوان تساوي حقوق زن و مرد در حق زنان مي كنند» به پايان بردند، كه « خودم ديدم در يكي از كشورهاي كمونيستي زنان حتي غلطك اسفالت كاري را مي كشيدند و يا كيسه هاي سيمان را بر دوش حمل مي كردند». خوشبختانه، براساس اطلاعات واصله از ايران اسلامي، در سالهاي اخير، سيمان را فقط با ارايه كوپن مي توان سير به سير خريد و ديگر نيازي به حمل كيسه هاي 50 كيلوئي نيست تا خداي ناكرده، زنان را گرفتار ديسك كمر و ديگر امراض بكند.
در « نظامهاي مادي زن ابزاري است براي تبليغات و ايجاد جاذبه ها» در حالي كه در نظامهاي الهي، زنان شما كشتزار شمايند....[9]
و اما در باره ي داستان شيرين اجرت المثل يا حق الزحمة ازدواج، اين جمله را به عنوان حسن ختام نقل مي كنم:
« وقتي بيشتر قضات ما، خلاء در قانون را قبول ندارند و براي كار زن اجرتي متصور نيستند، چگونه راي به پرداخت اجرت مي دهند؟»[10].شما را نمي دانم، ولي من كه عقلم قد نمي دهد... باقي بقايتان.
به غیر از آن چه که درداخل گیومه آمده است مسئولیت بقیه با لقمانعلی است.
[1] همان، ص 6
[2] رسالت، 22 خرداد 1372، ص 5
[3] رسالت 29 خرداد 1372، ص 5
[4] دست نويسنده بشكند اگر اين داستان را از خودش ساخته باشد.
[5] همان، ص 5
[6] همان، ص 5
[7] همان، ص 5
[8] خواننده لابد مي داند كه اين لاطائل را شاه عوضی سابق در مصاحبه با يك مصاحبه گر ايتاليائي اظهار كرده بود.
[9] رسالت، 22 خرداد 1373، ص 14، همة نقل و قول ها از سخن راني آقاي يزدي از همين صفحه است.
[10] رسالت، 22 خرداد 1372، ص 5.

|

Tuesday, January 25, 2005

مسئله زن در جمهوری عوضی اسلامی ( بخش اول)


این نوشته هم بیات است ولی به خصوص با برنامه « زالزالک هفتم» که به غلط « مجلس هفتم » خوانده می شود، فکر می کنم به یک با رخواندن می ارزد. اگر هم نه، که این همه مطالب خواندنی در انترنت هست. خوش آمدید.

پردة اول:
يكي از وجوه برجستة هر ديني ظاهرا اين است كه مبلغ راستگوئي و درست كرداري است، درست مثل اسلام عزيز خودمان. و براي اجراي عملي آن هم تدابير لازم را انديشيده است. براي نمونه، خداي متعال براي بررسي ووارسي همة اعمال ريز و درشت ما،‌ ملائكة ريز و درشتي را گماشته كه بر همة‌ اين كارها نظارت دارند و هر كدام ازما، ‌بندگان روسياه،‌ در بارگاه احديت دفتر اعمالي داريم كه اين ملائكه مانند حسابداران خبره، كارنامة اعمال ما را در آن واريز مي كنند. اگر از صراط مستقيم منحرف شويم و اگر ناراست بگوئيم، بسته به زير و درشتي انحراف و دروغ، اقلامي به ستون بدهكار اين دفتر اعمال اضافه مي شود. به همين نحو،‌ راستگوئي و درست كرداري،‌ باعث متورم شدن ستون دارائي ما مي گردد كه براي آن دنياي مان خوب است و هم براي اين دنياي فاني و زود گذر.
از همين روست كه شما از يك مذهبي واقعي،‌ مثل نمايندگان زالزالک اسلامي در ميان مردم ايران، يا آن ها كه دلشان مي خواست نماينده بشوند ولي نشده بودند، همه چيز مي شنويد به غير از دروغ و همه چيز ممكن است ببينيد غير از ناراستي و ريا كاري. دليل اين امر هم ساده است. يعني براي اين كه نه اين دنيا تباه شود و نه آن دنيا از دست برود، دقتي تا به اين حد لازم و ضروري است تا خداي ناكرده غفلت وخطائي سر نزند كه خشك و تر را با هم بسوزاند. به قول ولي امر، آيت الله خامنه اي [‌شبه امام] « حقيقتا يك انشعاب سه راهي، چهارراهي و چند راهي وجوددارد»[2]. وقتي سه راهي و چند راهي باشد، طبيعتا دقت زيادي لازم است تا آدم گم نشود.
يكي از اين راهها، در گذشته به نجف اشرف يا كربلاي معلا ختم مي شد ولي الان، مدتي است كه اين راه مسدود شده است. راه ديگري هم به دمشق و شام ختم مي شد كه آدم مي توانست دور مقبرة زينب (ع) طواف بدهد. اين راه هنوز باز است ولي دزد و جيب بر دراين راه زياد است. از آن گذشته، اين دزدها وقتي با آدم رفاقت و دوستي پيدا مي كنند، از آدم باج مي گيرند تا چه رسد به زماني كه با آدم دوست و رفيق نباشند. راهي هم بود كه به پاريس مي رفت. اين راه هميشه باز است مخصوصا اگر مشتاقان مسافرت در سرزمين خودشان بار خود را بسته باشند. بهرتقدير، وكلاي محترم زالزالک در ميان مردم ايران كه از وجود اين انشعابات با خبرند، همه ي توان خود را براي ريشه كن كردن دروغ گوئي به كار گرفته اند. براي مثال، خانم دستجردي كه نماينده زالزالک در ميان مردم تهران است راجع به موقعيت زن در جامعه ي اسلامي مي فرمايند كه پيش از ظهور اسلام، ‌« مكاتب يونان و روم زن را عنصري طفيلي مي دانستند كه شيطان اورا به وجود آورد» و « تاريخ سياسي و اجتماعي كشورهاي صنعتي امروز هم نشان مي دهد كه زنان در اين كشورها تا صد ده ، بيست سال پيش از كمترين حقوق فردي و اجتماعي محروم بوده اند» در حاليكه پيامبر اسلام زن را به « صورت عملي» در صحنه هاي گوناگون وارد نمود و « با عنايت به رفتار اسلامي با همسران پايه گذار ديدگاه جديدي در مورد زن گرديد»[3]. به سخن ديگر، زنان غربي هنوز كه هنوز است نمي توانند به طور قانوني از اين مواهب اسلامي بهره مند شوند و طبيعتا ديدگاه جديد در باره ي آنان مصداق ندارد. از ديدگاه اسلام، « زن مسئول رشد قواي انساني است و نيز مسئول حفاظت از سرماية زن بودن خويش است». و اما، سرماية زن بودن، يعني پروپاچه و سر وسينه و كپل و باسن .... كه البته بايد طبق قوانين مقدس حجاب پوشيده بماند. ولي غربي ها كه زن هاي شان سرمايه اي ندارند كه به حفظ آن مكلف باشند و حتي اگر تتمه ناچيزي هم باشد به حفط آن باور ندارند و به همين خاطر است كه « در رسانه هاي گروهي خود بازن، آن مي كنند كه حتي بهائم هم از تظاهر به اين گونه اعمال در ملاء عام ابا دارند». البته نظر دقيق حاجيه خانم براي راقم اين سطور روشن نيست ولي تا آن جا كه مي داند بهائم « اهل تظاهر به اين گونه اعمال» نيستند يا اهل عملند و يا اين كه براي اينكه پروار بشوند، به همت آدمها، نا توان از عمل [ فعلا به اين كار نداريم كه حاجيه خانم چرا از آن رسانه ها استفاده كرده است چون اگر نكرده باشد از كجا مي داند كه غربي ها از اين كارها مي كنند!] و اما، با اين تفاصيل چرا زنان غربي درصد مشاركت بيشتري در امورات اجتماعي دارند؟ اگر بر اين گمان باطليد كه اين مسئله به آزادي و يا بازبودن نسبي جامعه بستگي دارد، صددرصد اشتباه مي كنيد و فريب رسانه هاي استكباري را خورده ايد. « فشار شرايط اقتصادي و اجبارهاي معيشتي است كه زنان نگون بختي را كه فرصت پيشرفت از آنان دريغ شده است، بدين گونه به خود بيگانگي مي كشاند» [‌اين جمله را باصداي بلند، سه بار مطالعه بفرمائيد تا حسابي شيرفهم بشويد]. ما، يعني خانم دستجردي، « يقين راسخ داريم كه توجه و عنايتي كه اسلام به زنان دارد بيش از عنايتي است كه به مردان دارد». قبول نداريد؟ اجازه بدهيد فقط چند نمونه سردستي بدهم:
- در اسلام، اگر مردها خودشان را بكشند، نمي توانند چند تائي شان مشتركا شوهر يك زن باشند ولي زنها از اين موهبت الهي بر خوردارند. آن وقت مجسم كنيد كه سهم هر كدام از كارخانگي كمتر مي شود. مي توانند به بچه هاي يكديگر شير بدهند. و از آن مهمتر، هر مشكل و مسئله اي كه داشته باشند مي توانند با يكديگر درددل كرده و پشت و پناه همديگر باشند.
- براي رعايت رفاه زنها، از مشاغل طاقت فرسا و تنش داري مثل قضاوت، وزارت، و رياست جمهوري معاف شده اند.
- براي تشويق شمارة بيشتري از زنان به كار و فعاليت اجتماعي، به ازاي هر مردي كه شهادت بدهد، ادارات موظفند كه دو زن را به عنوان شاهد استخدام نمايند و امكانات اشتغال براي زنها بيشتر مي شود.
- در صورت متاركه، مسئوليت نگه داري از بچه ها تا سن 7 سالگي كه دردسري ندارد و راحت است با زنهاست وپس از آن كه دوران سخت و آزاردهنده شروع مي شود، مسئوليت به مردها واگذار مي شود.
- در ايران اسلامي، براي رعايت حال خانمها كه دچار از خود بيگانگي نشوند فقط « 18 درصد از زنان كشور ما همگام مردان در ادارات دولتي و بخش هاي فرهنگي، كارگري و سياسي خدمت مي كنند».
- در حاليكه مردان مي توانند همديگر را بزنند و لت و پار كنند ولي وقتي تنبيه زنان لازم مي شود، شوهران نبايد زنان را محكم كتك بزنند. يعني بايد سيلي يا مشت را كه بالا مي برند با مهرباني و عطوفت پائين بياورند چون « نوازش لطيف زن مرهم زخم همسر در خانه و عواطف واحساسات او محور محبت و گرماي خانواده است» و نبايد مخدوش شود.
- زنان از انجام كارهاي شاقي هم چون مهندسي معدن و مهندسي راه و ساختمان معاف شده اند. به عوض كارهاي بي دردسر و پردرآمدي چون « پرستاري و مامائي و تخصص و جراحي زنان و زايمان... كلا در اختيار زنان است».
- براي حفظ زنان از آلودگي هاي جوامع غربي، زنان ايران اسلامي نمي توانند از بورسيه خارج از كشور استفاده كنند.[4]
- چون «حجاب خود بزرگترين دليل برصحه نهادن فعاليت اجتماعي زنان است» و چون « خداوند متعال براي ايفاء اين رسالت سنگين و حفظ حياتي ترين ويژگي زن حجاب را براو واجب نموده است». و چون خداوند متعال بر فعاليت اجتماعي مردان صحه نگذاشته، چون اگر مي گذاشت مي بايستي حجاب را براي مردان هم واجب مي نمود، پس روشن مي شود كه توجه و عنايت اسلام به زنان بيش از عنايتي است كه به مردان دارد.
با وجود همة‌ عنايتي كه اسلام به زن دارد، گمان نكنيد كه « راستگوئي و درست كرداري» در انحصار زنان طرفدار حكومت اسلامي ايران است. خير.
آقاي مصطفي روحاني، نمايندة‌ زالزالک در محلات و دليجان هم بحث مبسوطي مي كند در باره ي رسالت جهاني اسلام و اضافه مي كند« دنيا بايد بداند كه امريكا از ياغيان بين المللي است» و ادامه مي دهد، « كساني ياغي هستند كه از حق وتو استفاده مي كنند». پس نتيجة اخلاقي اين است كه بريتانيا، فرانسه، روسيه، و چين هم ياغي هستند كه احتمالا هستند. ولي ايشان حرفهاي مهمي نيز مي زنند و چون مسلمان هستند، بي گفتگو روشن است كه هرچه بگويند، دروغ نمي گويند چون دروغ گفتن گناه كبيره است. ايشان مي فرمايند، « ما امروز كمبودي نداريم»[5]. من ترديدي ندارم كه ايشان دروغ نمي گويند. مسئله اين است كه مردم ايران كه به «‌تمدن بزرگ» رسيده و از آن نيز گذشته بودند، يك مقدار لوس شده بودند و هنوز هم لوس وننرند. و به همين دليل، از كاه كوه مي سازند و از كمبود و گراني وبيكاري مي نالند. حرف مرا قبول نداريد؟ فرمايش بعدي نماينده ي زالزالک در محلات و دليجان را خودتان بخوانيد كه مثل كسي كه خواب نما شده باشد،‌ادامه مي دهد، « در برنامة‌ دوم بايد براي مقابله با مشكلات اجتماعي و مسائل تربيتي جوانان، اشتغال بيكاران، گراني دارو و ارزاق عمومي و مشكلات كارمندان و كارگران كم درآمد چاره انديشي شود». آيا معني « كمبود نداشتن» شير فهم شد!!!
براي اين كه براي شما مثل روز روشن شود كه «كمبود نداشتن» يعني چه؟ به گوشه اي از نطق آقاي نقبائي، نماينده زالزالک در ميان مردم تويسرگان كه به تعاقب آقاي روحاني صحبت كرد، توجه بفرمائيد. به نظر ايشان، اگرچه در طور برنامه ي اول قدمهاي اساسي برداشته شد و به قول آقاي عادلي، رئيس كل بانك مركزي [ البته آقای عادلی اکنون سفیر جمهوری عوضی اسلامی در لندن هستند.ل.گ] به موفقيت هاي چشمگيري هم دست يافتيم كه از جمله، « ارزش ريال در سالهاي اخير نه تنها كاهش نيافته، بلكه تقويت شده است» و بعلاوه، « كارخانه ها درحال ورشكستگي نيستند، بلكه كارشان رونق دارد و وضعيت بهتري پيدا كرده اند»[6] ولي با اين همه، « اثرات سوئي نيز علي الخصوص در مسائل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مشاهده مي شود»[7]. ترديدي نيست كه اين اثرات سوء‌ نبايد چندان مهم باشد، با اين همه، « عدم توجه كافي به بازار قيمت كالاها ، تورم.... سوء‌مديريت و ضعف آن در برخي دستگاهها و جايگزيني روابط به جاي ضوابط در آنها، بوروكراسي اداري، بيكاري، نارسائي و عدم رسيدگي كافي به روستاها و شهرستان هاي كوچك و نقاط دوردست، عدم توجه كافي به اساس استقلال كشور يعني كشاورزي و مهاجرت بي رويه روستائيان و حاشيه نشيني و اشتغال به شكلهاي كاذب، عدم رعايت عدالت، در توليد و توزيع و عرضه امكانات در زمينه هاي گوناگون به نقاط مختلف كشور و غيره...» چون وقت ايشان تمام شد، ديگر ادامه ندادند و من هم براي اين كه روحيه خودم و شما خراب تر نشود، ادامه نمي دهم.
**********
رئيس قوه قضائيه، آيت الله يزدي، كه از نطق كوبنده خانم دستجردي خبر ندارد و ظاهرا نمي داند كه اسلام چه عنايت عظيمي به زنان دارد، اظهار اميدواري كرد كه در آينده با « بهره گيري از تجارب مفيد دادگاههاي مدني خاص نسبت به تنگناهاي قانوني در خصوص حقوق زنان كشور گامهاي ارزنده و عملي و موثري برداشته شود»[8]. دروغ چرا بگويم من اين « اميدواري» را با شك و ترديد نگاه مي كنم. آيت الله يزدي، از كدام تنگناهاي قانوني سخن مي گويد؟ تنگناهاي قانوني، آنهم براي زنان، و آنهم در جمهوري اسلامي ايران؟ من كه باور نمي كنم.
اين « گامهاي ارزنده و عملي و موثر» هر چه هستند، بالاغيرتا، راجع به حجاب كاري نكنيد چون مگر غير از اين است كه « حجاب خود بزرگترين دليل بر صحه نهادن فعاليت اجتماعي زن است». اگر مي خواهيد « حقوق» پرستاران وماماها و متخصصين و جراحان زنان و زايمان را زياد بكنيد، خوب زياد بكنيد، ما كه بخيل نيستيم ولي به حجاب دست نزنيد چون ممكن است به فعاليت اجتماعي زن لطمه بخورد كه براي جمهوري اسلامي خوب نيست.در همین جا از خانمهای نماینده زالزالک هفتم تشکر می کنم که برای اجباری کردکن چادر طرحی را به زالزالک هفتم پیشنهاد کرده اند.که در یک فرصت دیگر به آن خواهیم پرداخت..
مانده دارد......
لغت نامه:
زالزالک مجلس، مجلس شورای اسلامی
[1] به نقل از رسالت، اول اردبيهشت 1372، ص 3. در اين نوشتار، به غير از آن چه بطور مستقيم نقل شده است، مسئوليت بقية‌ مطالب با نويسنده اين يادداشت است. عبارات داخل دو كمانه [ ] همه جا از نويسنده است.
[3] رسالت، همان، ص5
[4] وقتي پس از 21 سال مجلس ششم كوشيد از قرن 12 به 13 ميلادي قدم بگذارد و ممنوعيت اعزام دختران به خارج را لغو كند، آيت الله مكارم شيرازي به تقليد از شبه امام خامنه اي در نامه اي به مجلس از حضرات خواست كه ديگر از اين شكرهاي زيادي نخورند. رئيس «خيلي اصلاح طلب مجلس ششم» هم، اگرچه مدعي شد كه نامة‌ آيت الله آنقدرها كه مطبوعات مي گويند، دستور حكومتي» نبوده، ولي ايشان هم با لغو ممنوعيت موافق نيستند.
[5] رسالت ، اول اردبيهشت 1372، ص 5.
[6] به نقل از اطلاعات، 13 خرداد 1372، ص 6
[7] رسالت، اول اردبيهشت 1372، ص 5
[8] همان، ص 6

|

Monday, January 24, 2005

حوزه ی علمیه قم و مشکلات جنسی جوانان (1)

این نوشته چند سال پیش نوشته شده است ولی موضوع اش اگر چه اندکی بیات ولی شاید به یک بار خواندن بیارزد.



قبل از اين كه كس ديگري بگويد، بگذاريد خودم بگويم كه اگر براي من امكان داشت دوست مي داشتم كه با استفاده از يك بورسيه تحصيلي مدتي در شهر دانشگاهي قم قدم مي زدم و از فضاي آغشته به تحقيق و تفحص آن دارالعلم بي نظير استنشاق مي كردم تا شايد به راه راست هدايت شوم. ولي حيف براي مني كه از زمان ولايتعهدي مظفرالدين شاه، در بلاد فرنگ بوده و ايران را نديده ام، اين آرزوئي محال است كه بايد با خودم به گور ببرم كه خوب، چشمم كور، مي برم. ولي عملي نشدن اين آرزو، نبايد باعث شود كه من درراستاي شناساندن اين مركز علمي بي نظير به جهانيان به ويژه به ايرانيان خارج از كشور سنگ تمام نگذارم. اين يك وظيفة انساني و علمي است كه اجر فراوان دارد.
اخيرا در يكي از شماره هاي روزنامة «رسالت» كه تصادفا نصيب من شده است چشمم به مقاله اي تحقيقي و مستدل افتاد در « پيرامون جلوگيري از انحراف جوانان» كه درست مانند نمكي بود كه بر زخم قديمي من پاشيده باشند. ديدم اي دل غافل! كجاي كاري! اسلام، پس از حل مسائل مربوط به مغز و شكم حالا ديگر به حل مسائل مهم تري روي آورده است كه از همه نظر جامعه اي نمونه تحويل بشريت بحران زدة قرن بيست ويكم بدهد. در حاليكه از سوزش نمك بر روي زخم، از چشمم آب مي آمد، لبخندي به وسعت اين دنيا بر لبهاي من نقش بست. از اين كه ايراني ام، حظ كردم. عنوان اين مقالة‌ تحقيقي و مستدل « دوران نامزدي، حل مشكل جوانان» بود كه مرا به اختيار به ياد دوران نامزدي خود من انداخت كه حسابي گرية مرا در آورد. حسرت خوردم كه چرا آن موقع ها، فضلا و علماي حوزه ي علميه قم از اين دست مقالات مفيد نمي نوشتندو بند كرده بودند به آداب طهارت وامثالهم ومكروه بودن خوردن پشكل و غيره...
مقاله با اشاره به يك واقعيت بديهي آغازمي شود كه « سرمايه داران غرب و كمپاني ها و شركت هاي چند مليتي وكارتلها و تراستهاي انحصار طلب، سايه ي شوم ورشكستگي و بحران را بالاي سر خود مي بينند و ريشه ي اين طوفان را در ايران و انقلاب اسلامي مي دانند» و به همين دليل، قلب انقلاب اسلامي ايران را نشانه گرفته اند.
آنها خوب مي دانند انقلاب، حول محول نسل جوان مي چرخد، پس « اگر بتوانند هوسبازي و آزادي هاي فردي راجايگزين روح تقوي اسلامي كنند، شور انقلاب فروكش خواهد كرد». براي اين كار، بر روي ضعف نسل جوان، « مخصوصا مشكلات جنسي» دست گذاشته اند. معترضه بگويم كه خدا به استاد باستاني پاريزي عمر دراز بدهد كه در يكي از كتابهايش نوشته بود، « در تاريخ از پائين تنه غافل نباشيد». دروغ چرا! من كه خودم را يكي از شاگردان استاد مي دانم در ابتداي امر خيلي تعجب كردم كه اين چه حرفي است! حالا مي بينم كه آن چه كه پيردر خشت خام مي بيند، من و امثال من باعينك و لنز هاي فرنگي هم نمي توانيم ببينيم! پير مرد مثل اين كه مي دانست در باره ي تاريخ چه سرزميني قلم مي زند. باري اين كارتلها در ايران « ايادي مرموزي» دارند كه « شرايط ازدواج را آن چنان بالا برده اند كه جوانان دسترسي به آن ندارند» و در نتيجه، مي زند به سرشان و راه مي افتند در خيابانها و داد و هوار راه مي اندازند كه آزادي انديشه،‌ با ريش و پشم،‌ نمي شه .
در باره ي اين « ايادي مرموز» اطلاعات بيشتري عرضه نمي شود. ولي من فكر مي كنم كه منظور محقق محترم ما آنهائي هستند كه مسبب ومسئول گراني مسكن و ارزاق عمومي در ايران اسلامي اند. همة كساني كه در خط دولتهاي استكباري كار مي كنند و مسبب بيكاري روزافزون هستند ومي خواهند به اين ترتيب، نسل جوان انقلاب را از راه به در ببرند، چون « خوب مي دانند نصيحت و موعظه و ارزشهاي مذهبي در مقابل محروميت جنسي وجاذبة‌ جنسي وجاذبة سكس مبتذل ضعيف است». باز مي بينم، سر من و هم سن و سالهاي من چه كلاه گشادي رفته است. چون ما كه در زمان طاغوت بزرگ مي شديم، فكر مي كرديم نصيحت و موعظه و حتي سينه زدن و كتل كشي در روزهاي محرم و به مسجد رفتن درشبهاي ماه رمضان و قرآن به سر كردن در شبهاي احياء خيلي تاثير دارد.
ولي خوب، سئوال اين است كه اگر موعظه و ارزش هاي مذهبي بي تاثيرند، در اين وضعيت، چه بايد كرد؟جوابش ساده است.
فضل تقدم در يافتن راه حل براي مشكلات پائين تنه اي در ايران اسلامي با رئيس جمهورسابق و رئيس فقير وبي مال ومنال فعلي شوراي مصلحت نظام كه از مال دنيا غير از يك عبا و عمامه چيزي ندارند، يعني باآقاي هاشمي رفسنجاني است كه مدتي قبل، مبحث شيرين ازدواج موقت را پيش كشيد و مثل فمينيست هاي دو آتشه،‌مدعي شد، كه حتي طرفين مي توانند خطبه را به زبان فارسي هم بخوانند كه خداي باريتعالي قبول خواهد كرد. اشكال راه حل انقلابي، رئيس جمهور انقلابي ايران اسلامي اين بود كه بعضي از علماي انقلابي حوزه ي انقلابي قم، با ايشان همراهي نكردند. ولي به قول محقق گرانقدر ما، راه حل انقلابي آقاي رئيس جمهور آنقدرها هم انقلابي نيست« زيرا فراگير نيست». پس بايد چيزي باشد فراگير، يعني، « پيشنهاد ما اين است كه سنت نامزدي را در فرهنگ جامعه زنده كنيم» و بعلاوه، « ارزشهاي انقلابي و علمي را با وسائل تبليغاتي مدرن تشريح كنيم». «ارزشهاي انقلابي» كه بي گفتگو معلوم است، حفظ حكومت اسلامي ايران به هر قيمت و با هر هزينه و به هر زحمت. ارزشهاي علمي هم همين بس كه اين فرمايشات از دارالعلم حوزه ي علميه قم صادر شود!
اشتباه نشود. مقصود اين نيست كه « نسل جوان زود عروسي كنند و مشكلات زندگي آنان را در حال غنچه بودن خشك كند». خير، بلكه غرض اين است كه جوانان از مزاياي شرعي ازدواج بهره مند شوند و « دوران نامزدي سالها ادامه يابد» يعني، همان روشي كه «‌در خانواده هاي اصيل قمي و در بعضي از نواحي مشهد و شمال رايج است». حسن اين برنامة انقلابي خيلي زياد است. اگر هر جوان « حق دارد از بوستان زندگي يك گل بچيند، اجازه دهيد تا غنچه است و پرپر نشده است، انتخاب كند». چون وقتي پرپر شد، يا وفات يافت كه اصلا مشكلي نيست تا راه حلي بطلبد. اگر براي جوان خود يك باغ انگور بخريم و كليدش در اختيار او باشد، « او هرگز براي دزدي از ديوار باغ ديگران بالا نخواهد رفت». از آن گذشته، مقداري از اين انگور را مي تواند شراب اسلامي بياندازد و رفع تشنگي كند، آخر، «‌تحمل عطش تا كي؟»
نمايندة مجلس در ميان مردم تاكستان، به اين پيشنهاد اعتراض كرد. به نظر او، اين برنامه باعث مي شود تا جوانان تهراني و اصفهاني و جاهاي ديگر، براي خريدن باغهاي انگور به تاكستان بروند و اهالي بومي آنجارا از كسب و كار بياندازندو بعلاوه، با خودشان فرهنگ مصرفي و استكباري تهران را به ارمغان بياورند كه اصلا مناسب حال امت شهيد پرور تاكستان نيست. با اين گريز، برگرديم سر اصل مطلب.
پيشنهاد اين است كه « عقد شرعي جاري شود». البته با تشريفات ساده و غير رسمي كه باعث پرپر شدن غنچه هاي جوان نشود و « دو همسر به جز عروسي از روابط عاشقانه استفاده كنند». البته در اصل سند اين نكته روشن نشده است كه آيا دو همسر بايد فقط در طول اين تشريفات ساده از روايط عاشقانه استفاده كنند يا بعد از آن هم مي توانند. ولي نكته مهم اين است كه دو همسر مي توانند « نيازهاي طبيعي خود را از راه مشروع ارضاء‌ نمايند». درپاورقي آمده است كه استفاده از راههاي نامشروع در شريعت اسلامي اكيدا ممنوع است و چنانچه دو جوان در حين استفاده از روابط عاشقانه از راه غير مشروع مشاهده شوند، به اشد مجازات محكوم مي شوند كه به قرار زير بايد اجرا شود:
- سازمان جمع آوري و فروش اموال تمليكي، باغ انگورو شيشه هاي شراب اسلامي را به نام نامي امام زمان مصادره كرده و در فرصت مناسب و مقتضي از طريق مزايده به بستگان نسبي و سببي هيئت مديرة سازمان به فروش مي رساند.
- چنانچه جوان، يا خانواده او نتوانند ديه البيضتين بپردازند، شواريعالي قضائي مكلف است تا براي جلوگيري از تكرار اين نوع قانون شكني ها، حدي را كه مرحوم كريمخان زند در حق مرحوم آغا محمد خان قاجار جاري كرد، در حق جوان خاطي جاري كند. رئيس شورايعالي قضائي در يك مصاحبه مطبوعاتي، مقدار دقيق ديه را به درهم و دينارو هم چنين معادلش را به لباس حلة يمني به اطلاع امت شهيد طلب اسلامي مي رساند.
نمايندة شورای نگهبان م، شعبه جلس اسلامي در ميان مردم قزوين در نامه اي كه به هيئت امناي حوزة علميه قم نوشت در اعتراض به اين مجازات پيش بيني شده متذكر شد كه باوجود ظاهر اسلامي و شرعي، ايادي مرموز استكبار جهاني بر عليه حوزة علميه مشغول توطئه اند و براي مقابله با آن هشدار داد.
پس از ارضاي نيازهاي طبيعي از راه مشروع« هروقت درسشان تمام شد و صاحب كار و درآمد شدند» مي توانند به كمك بچه ها كه تا آن موقع از آب و گل در آمده و براي خودشان تشكيل خانواده داده اند، « با تشريفات رسمي جشن عروسي بر پا كنند».
اگر پرسيده شود با چه اطميناني، پس ازرفع نيازهاي طبيعي عروسي نخواهند كرد؟ « پاسخ مي دهيم اگر عروسي بكنند از جهيزيه خبري نيست»، يعني به آنها حتي يك دست رختخواب هم نمي دهيم تا چه رسد به قالي و ظرف و ميل و صندلي. به لطف خداي متعال، قيمت اين اقلام در بازار هم به حدي بالا رفته است كه اين دوجوان بايد به راستي ديوانه باشند كه دست به چنين كاري بزنند. مي پرسيد، چه اطميناني وجود دارد كه پس از بهره مندي از مزاياي قانوني و شرعي ازدواج با هم بمانند، چون « ممكن است از هم سير شده، جدا شوند و نامزدي را بهم بزنند». جواب اين است كه اگر زوجين از فرهنگ نجات بخش نماز غفلت نكنند و اگر در پيشبرد امر به معروف و نهي از منكر كوشا باشند، چنين وضعيتي پيش نمي آيد. برفرض بعيد، « اگر توافق نشد»، چه چيزي بهتر از كه « پيش از بچه دارشدن از هم جدا شوند»، وانگهي، مگر در سالهاي اخير كه جوانها از مزاياف شرعي ازدواج بهره مند نمي شدند، « در ازدواجهاي معمولي [ يعني مزاياي شرعي به اضافه ي تشريفات] هم چند در صد به طلاق و جدائي منتهي مي شود، پس بايد مردم اصلا ازدواج نكنند؟» اين نيازهاي طبيعي را كه كارشان نمي توان كرد، پس اگر مبلغ فرهنگ ضد ازدواج بشويم، لابد مردم ناچار مي شوند تا از راههاي غير مشروع نيازهاي طبيعي شان را رفع كنند كه اگرچه به جاي خود، مزايائي هم دارد ولي با شئونات اسلامي- اجتماعي جوردر نمي آيد.
و اما از مزاياي شرعي اين راه حل انقلابي كدامش را بگويم؟
« از ديد روانكاوي، محروميت هاي غريزي موجب عقدة رواني (‌كمپلكس) مي شود و تعادل روحي انسان را بهم مي زند». و اين روح بي تعادل، براي هميشه با آدم مي ماند. حتي پس از سپري شدن دورة محروميت، « انسان گرفتار بازتاب آن مي شود». اين بازتاب به صورت « شورچشمي و تعدد ازدواج، بي اعتمادي خانمها را نسبت به شوهران سبب مي شود». بهيمن دليل است كه مكتب نجات بخش اسلام، تعدد زوجات را به جاي تعدد ازدواج پيشنهاد مي كند. تعدد زوجات باعث تخفيف محروميت هاي غريزي شده و در نتيجه عقدة رواني را هم كم مي كند. محقق دانشمند حوزة علميه سئوال بجائي پيش مي كشدكه با اين توضيحات، « براي مبارزه با فساد اخلاقي و جرائم اجتماعي آيا سرمايه گذاري در نيروهاي انتظامي و قضائي و مبارزه بوسيله كميته ها و عمل جراحي مناسب است يا ترويج نامزدي» كه اگر به درستي برگزار شود شرايط را براي « ارضاء مشروع و به موقع نياز جنسي» فراهم مي آورد. پس اگر بگوئيم « نامزدي ضامن تعادل روحي نسل جوان و عامل پيشگيري از انحرافات اخلاقي و جرائم اجتماعي است خلاف نگفته ايم». واقعيت اين است كه چه در جامعة‌ اسلامي و چه در جوامع استكباري، «دختر و پسر جوان گم شده اي دارند و تا پيدا نكنند احساس تنهائي و غربت مي نمايند». آدم تازه مي فهمد كه قانونگزاران حكومت اسلامي چه دور انديشي حيرت انگيزي دارند كه سن قانوني ازدواج را براي پسر و دختر به ترتيب 15 سال و 9 سال قمري قرارداده اند. مجسم كنيد اگر هر كدام دو سه سال نامزد بازي هم بكنند، يعني دختران همين كه به كلاس اول ابتدائي مي روند با اجازة ولي خود – واگر ولي نداشت با اجازه امام جمعه محل يا فرمانده بسيج محلي- نامزد كنند و پسران هم از سن 13-12 سالگي نامزد داشته باشند و از مزاياي قانوني آن بهره مند شوند، ريشة فساد اجتماعي از جامعة اسلامي كنده مي شود. تحقيقاتي كه بوسيلة متخصصان علوم انساني در دانشگاه پيام نور علي آباد كتول انجام گرفته نشان مي دهد كه آموزش مسائل جنسي به دختراني كه هنوز قاعده نمي شوند و پسراني كه هنوز بالغ نشده اند،‌ نتايج به مراتب بهتري خواهد داشت.
از همة اين نكات گذشته، « اغلب مردم ازدواج مي كنند تا به آرزوهاي واپس زدة‌خود برسند» و هر چه كه سن ازدواج پائين تر بيايد،‌ اين آرزوهاي واپس زده كمتر مي شود و رسيدن به آنها ساده تر و سهل تر است و امكان موفقيت ازدواج را بيشتر مي كند. چون اگر چنين نشود، ترديدي نيست كه، « افكار پريشان، خطري است كه مغز جوانان را تهديد مي كند». تازماني كه درگير جنگ مقدس بوديم، مشكل جوانان با تقوا و انقلابي خيلي عمده نبود ولي الان كه« انقلاب اسلامي نياز به مغزهاي فعال و مخترع و بانشاط دارد، بايد از گرفتار شدن جوانان به افكار عشقي جلوگيري نمايد». يعني تمام تاكيد اين مكتب نجات بخش بايد بر روي ارضاي مشروع نيازهاي جنسي باشد چون افكار عشقي و عشق، سمي است كه مستكبرين جهاني مي خواهند با آن مغزهاي جوان ايران اسلامي را مسموم كنند. آخر انصاف هم خوب چيزي است، « شما خود را يك لحظه جاي جوانان با تقوا و انقلابي بگذاريد، چند سال مي توان عطش را تحمل كرد؟» براي آن كسي كه نمي خواهد گناه كند،‌ « آيا افكار گمراه كننده اورا تنها خواهدگذاشت؟». تجربه به دست آمده در واحدهاي تحقيقاتي وابسته به حوزة علمية قم ثابت نمود كه «‌يكساعت افكار پريشان ( مخصوصا افكار عشقي) مي تواند تمام نيروي مغز را خالي كند». در نتيجه تمركز فكر و قدرت و دقت و نشاط و توان ابتكار و اختراع و خلاقيت نابود خواهد شد. يكي از دلايلي كه حوزة‌علميه توانسته است توان ابتكار و اختراع و خلاقيت خود را حفظ نمايد و از خالي شدن تمام نيروي مغز جلوگيري نمايد همين است. طلبه هاي جوان براي اين كه گرفتار يك ساعت افكار پريشان نشوند، از همان زمان ورود به حوزه با يكديگر نامزد مي شوند ونيازهاي جنسي خود را بسم الله گويان به طور مشروع رفع مي نمايند.
به عقيدة محقق دانشمند حوزة‌ علميه، اگر، « بهترين راه مبارزه با فرهنگ مبتذل غرب و ماهواره، طرح نامزدي باشد» آيا مسئولين متعهد ما كه خودشان از زمان طفوليت كه در حوزه ها به كسب علم مشغول بوده نامزد داشتند و نامزد بازي كردند، « نسبت به آن بي اعتنائي خواهند كرد؟»
آيا بهتر نيست به جاي اين همه برنامه هاي انحرافي و اخلاق خراب كن كه از تلويزيون نشان مي دهند،‌ « تلويزيون زندگي دو نامزد را هنگام برخورد اوليه و هنگام انتخاب و هنگام گردش [‌و هنگام نامزد بازي و برخورداري از مزاياي شرعي آن] نشان دهد».
اگر مسئولين متعهد ما، مسئولانه به اين مهم توجه كنند، حتي مي توان از اين نوآوري استفاده هاي اقتصادي هم كرد.
- آن فيلمهائي را كه از زندگي نامزدها نشان مي دهند، مي توان به بي بي سي و سي بي اس و ديگر ايستگاههاي تلويزيوني دنيا فروخت.
- حوزة علميه مي تواند حق بهره مندي انحصاري از اين ايده هاي انقلابي را به نام خود در موسسه بين المللي استاندارد ثبت نمايد ودر ازاي دريافت حق اختراعي قابل توجه، مثل واحدهاي مكدونالد و پيتزاهت .... به كشورهاي ديگر صادر نمايد.
- براي اين كه مديريت و نظارت براجراي صحيح اين برنامه باري بر دوش بيت المال مسلمين نباشد، دولت جمهوري اسلامي مي تواند پس از تصويب مجلس اسلامي و با مسئوليت مشترك وزير اقتصاد و دارائي و رئيس كل بانك مركزي، با صدور سهام،‌ مديريت و نظارت اين برنامه را به بخش خصوصي واگذار نمايد تا قوانين بازار (ع) تعادل لازم را برقرار نمايد.
آنچه مي ماند ، اين است كه براي آقاي محمد آل اسحاق، از كانون تحقيقات اسلامي حوزه علميه قم كه باني خير اين پروژة تحقيقي بوده اند، عمر دراز آرزو كنيم و آرزومند باشيم كه در كارهاي عام المنفعه اي از اين قبيل موفق و پيروز باشند.
[1] توضيح: به غير آن چه بطور مستقيم، در «» آمده است، مسئوليت بقيه با نويسنده اين يادداشت است. عبارات داخل دو كمانه [ ] هم همه جا از نويسنده است. به غير از آن چه از باستاني پاريزي آورده ام، نقل قول هاي مستقيم را از اين نوشته گرفته ام. محمد آل اسحاق: « دوران نامزدي، حل مشكل جوانان»، رسالت، چهاشنبه اول اردبيهشت 1372، ص 4.

|

غزلقصیده انتخابات (1)

مجلس هفتم به واقع تازه است و نوبر است
انتخاباتش به دست رهبر است
مردوزن، پیروجوان بی کاره اند
صاحب قدرت در اینحا منبر است
ممد است و خنده هایش خنده دار
حرف آخر در دهان اکبر است
مهدی مجلس نشین امیدوار
مملکت جولانگه رجاله های بربر است
ریش تا زانو، زبان تا کوه قاف
عقل شان گوئی که عقل عنتر است
شیخ ما می آید و افسانه می بافد بهم
قصه تکراری اش را از بر است
قرن ها این قصه ها را گفته اند
مردمان علاف، اما قصه گو خود سرور است
رای مردم حرف مفتی یاوه است
یاوه تر از رای مردم، گفته های رهبر است
واعظ مشهد به داد حضرت رهبر رسید
گرچه این واعظ ز رهبر بدتر است
انتخابات زمان شاه بد بود وپلید
انتخابات کنونی بد، کمی هم بدتر است
آن زمان ساواک بود و رکن 2
این زمانه کارهادر دست این ماموت های منتر است
چشم نا بینا، زبان پرگو و دست
کج، گوش این ماموت ها از دم کر است
روی شان رونیست، روی سنگ پاست
سنگ پا رویش به میزان زیادی کمتر است
آی مردم! حکمت دین است این؟
انتخابات شما در دست شش تن ابتر است
ابلهان یک جا نشسته مثل ماری روی گنج
مغز این ماموت ها اندازه مغز خر است
مغز خر گفتی حدیث تازه ام آمد به یاد
این حدیث تازه، ازنوبر کمی نوبر تر است
عنتر و منتر نه اینانند، ما منگیم و کور
یک دو قرنی می شود خوراکمان مغز خر است
آن رژی مان، ریش مان دست حسن[2]
مجلس اول چو این یک، زیر دست منبر است
ممد[3] است و بهبهانی، شیخ نوری، کاظم[4] است
آن زمان دور هم ما بارمان، بار خر است
من نفهمیدم چرا هرگز نفهمیدیم ما
هرکه این باشد که ما هستیم، خاکش برسر است
انتخاباتی چنین بی حاصل و بی فایده
لایق ما نیست این، شایسته آن ابتر است
کو نشسته در جماران یاوه می بافد به هم
مملکت تنها نه بی در، مملکت بی پیکر است
گرنبود این گونه این کشور که ما داریم دوست
پس چرا جولانگه رجاله های بربر و مشتی خر است
یاوه می بافد که من فرمان بر امر خدام
این خدا، ای یاوه گو چوب وچماق اش بر دراست
یاوه گو البته با امر خدا فرمان دهد
تا چماق حزب حق، ای مردم عاقل شما را بر سر است
گر خدا این است من لامذهبم
این خدا ابلیس را هم والداست و مادراست
فوریه 2004
[1] با اجازه شاعر گرامی آقای خوئی
[2] حسن آشتیانی
[3] محمد طباطبائی
[4] کاظم یزدی

|

زالزالک هفتم و ارزان شدن تخمه ژاپنی در ایران

چون سخن گفتن از «مجلس» یا «انتخابات»، موجب می شود كه روحیه ام خراب شود و به یاد اصلاحات می افتم كه اگرچه هنوز شروع نشده بود ولی با فتوای حكومتی آقای خامنه ای تمام شد، به همین خاطر، ترجیح می دهم به جای انتخابات یا مجلس هفتم، از زالزالك هفتم حرف بزنم كه مرا به یاد بچگی هایم می اندازد كه می رفتیم و از گوشه مغازه میوه فروشی سر كوچه، مشت مشت زالزالك می دزدیدیم.
باری، پس از پایان زالزالك هفتم، همانطور كه در روزنامه ها خوانده اید آقای حداد عادل – وكیل اول مقام معظم رهبری درمیان مردم تهران- وعده دادند كه یك ژاپون اسلامی تحویل امت حزب الله بدهند.
من، كه مرحوم پدرم زردشتی و مادرم آسوری بود و خودم هم اهل مذهب بادم، ولی از این بابت بسیار خوشحال وخرسندشدم و در این جا می خواهم به اختصار پی آمدهای ژاپون اسلامی شدن ایران را به اطلاع شما برسانم.
به نظر من، اولین حسن این كار این است كه تخمه ژاپونی به قیمت نازل تری در اختیار امت همیشه گریان ایران قرار می گیرد. البته اگر به واقع ژاپون اسلامی بشویم، ممكن است كه ختنه كردن تخمه ژاپنی ها ضروری بشود كه تازه بهتر است. ولی از آن گذشته، باید گفت كه فرمایش آقای حداد عادل بسیار به جا و دقیق است چون تا همین جا، یعنی فقط چند ماه پس از شروع زالزالك هفتم، تشابهات زیادی بین ایران وژاپن وجود دارد.
- ما نفت داریم و در كنارش، چیز دیگری نداریم و ژاپنی ها ولی هیچ گاه نفت نداشته اند و حداقل در 50 یا 60 سال گذشته، خیلی چیزهای دیگر داشته اند كه ما نداریم و نداشته ایم.
- ما 800-900 سال پیش از سوی مغول ها مورد اذیت و آزار قرار گرفتیم و كارمان به حدی خراب شد كه مجبور شدیم شهر نیشابور را شخم بزنیم. حتی الان هم، به قول بعضی از مورخین گران مایه ما، علت عقب ماندگی فعلی ما گردن این مغول های بیابان گرد است كه آمدند و جلوی پیشرفت و تمدن مارا گرفتند. نزدیك به 60 سال پیش، امریكائی ها- این مغول های كراواتی- علاوه بر انهدام بسیار زیاد دو تا از شهرهای بزرگ ژاپن را با بمب اتمی با خاك یك سان كردند. تازه وضع ژاپنی ها از ما خیلی بد تر شد. چون اگر ناكازاكی و هیروشیما را شخم هم می زدند در میان خاكستر اتمی به جا مانده، محصولی به دست نمی آمد و اگر هم محصولی تولید می شد، خوردنش مقرون به صرفه نبود. البته این اقدام نجات بخش امریكائی های «نازنین و نجات بخش» - به قول خیلی از الكی خوش ها وطنی- این فایده را داشت كه تا مدتها در آن مناطق در مصرف اشعه ایكس برای عكس برداری صرفه جوئی می شد. چون در اغلب مواقع، تعداد معدود آدمهائی كه باقی مانده بودند تن شان مثل تسبیح های شب نما از دور برق می زد واصلا عكس برداری لازم نبود.
- ژاپنی ها احتمالا پركارترین ملت جهان اند و ما به عوض- اگر به آقای حداد عادل و تنبل هائی مثل خودم بر نمی خورد- در میان تنبل ترین ها، مقام اول را داریم. زبانم لال شود اگر دروغ بگویم. در آن دوره ای كه با زیادی دلارهای نفتی فكر می كردیم فلان غول را شكسته ایم در روزنامه ها خوانده بودم كه یكی از مسئولان پیشنهاد كرده بودكه پیاده روها در تهران برقی و متحرك بشود تا مردم دیگر راه نروند! چون پیاده روها را برقی نكرده بودند در مملكت انقلاب شد
- ژاپنی ها صنایع اتوموبیل سازی بسیار گسترده و پیچیده ای دارند كه اگر چه بسیار گسترده است و توانسته سهم قابل توجهی از بازارهای جهان را به خود اختصاص بدهند ولی با تمام این اوصاف، به گرد پای پیكان عزیز خود ما نمی رسد. ژاپنی های فرصت طلب و بی پرنسیب هر دو یا سه سال در میان، شكل و تكنولوژی اتوموبیل ها راتغییر می دهند ولی ما بیش از 40 سال است كه پیكان جان را به همان صورتی می سازیم كه در همان اول می ساختیم. یادم هست دوازده سیزده ساله بودم كه وقتی خواستم در پیكان عمویم را باز كنم دسته اش در آمد. نشان به آن نشانی كه تابستان پارسال، تا آمدم در پیكان نوه عمویم را از تو باز كنم، در باز نشد ولی دسته در لای دستم بود. درست مثل همان 40 و چند سال پیش. یا پیكان پسامدرن كه در ایران به نام پراید معروف است. هر پرایدی كه پس از تحویل ازكارخانه روشن بشود و راه برود، حتما یك اشكال اساسی وپنهانی داردو باید در اسرع وقت به كارخانه رجعت داده شود.
- مصرف سرانه برنج در ژاپن بالاست. هم وطنان گیلانی و مازندرانی ما هم، قبل از ژاپن شدن ایران، مثل ژاپنی ها برنج زیاد نوش جان می كنند ( دروغ چرا؟ درروزگار كودكی و جوانی بنده نوش جان می كردند. الان نمی دانم. ولی فكر می كنم كه الان هم اگر گیرشان بیاید نوش جان می كنند).
- مدل توسعه اقتصادی ژاپن در 50 سال گذشته، بر مبنای كوشش برای افزایش صادرات استوار بوده، در حالی كه ما، در 60 سال گذشته، مدل افزایش واردات را بكار گرفته بودیم و هرساله واردات بیشتری داشته ایم. باوربفرمائید پیاده کردن این استراتژی نجات بخش كارساده ای نیست. البته اخیرا با این اسکله های قاچاق و واردات 60 میلیون جفت کفش چینی، گشایشی حاصل شده است که امید بخش است. بطور کلی، ما خیلی كوشیدیم و می كوشیم تا واردات ما بیشتر شود. هم برای ما خوب است و هم برای دیگران. آخر اگر وارد نكنیم این دلالها و واسطه ها از كجا نان بخورند! شما را نمی دانم، نصف فامیل های بنده زندگی شان به پورسانت ارزی واردات وابسته است. تازه از این پورسانت «ناچیز»، باید سهم مامور گمرك و معاون وزیر و رئیس عقیدتی را هم كارسازی كنند! از آن گذشته، اگر وارد نکنیم یعنی شما می گوئید ما که هنر به غیر از ما نزد کسی نیست، برویم در کارخانه و مزرعه و دست وصورت مان را کثیف کنیم و بخواهیم تولید کنیم! در حالیکه می توان همان محصول را با کیفیت بهتر از چین و ماچین خرید و به ایران وارد کرد. البته این کار یک اشکال کوچک دارد و معلوم نیست اگر این نفت خدادادی نبود، یا در آینده نباشد تكلیف كفن مردگان و آش رشته زندگان ما چی خواهد شد؟
ولی تا فردا كی مرده، كی زنده! خداراشكر كه فعلا نفت هست. نمی دانم چه مدت است که همین طور دلی دلی کنان با خودمان زیر لب زمزمه می کنیم که : از این ستون به آن ستون، فرج است.... والحمدالله که تاکنون هم فرج بوده است.... بعدش... هر آن کس که دندان دهد نان دهد..
ولی منصف باشیم. به خاطر در پیش گرفتن همین سیاست انقلابی، برخلاف ژاپن، آلودگی ناشی از تولید درایران به حداقل رسیده است. شما زمستان و تابستان در خیابان های تهران كه راه می روید، درست مثل این كه در باغ ارم شیراز ویا در هاید پارك لندن قدم می زنید. نسیم خنكی می وزد و بوی مطبوع گریس و گازوئیل مست تان می كند.
- ژاپنی ها گیشا دارند و ما هم، در ایران خانه های عفت و اگر این هم مناسب نباشد، «علما» می توانند با تدوین خبطه عقد مناسب برای صیغه این مشكل را رفع نمایند. نمی دانم گیشا های ژاپنی سایت انترنتی دارند یا نه ولی اخیرادر جائی دیدم كه یكی از «علمای حوزه علمیه» صیغه انترنتی را هم راه اندازی كرده است كه انشاالله مبارك است.
- ژاپنی به دوراندیشی مالی در جهان معروف اند ولی اكثریت ما ایرانی ها، از بد روزگار همیشه مقروض ایم و از مایه می خوریم. چو فردا شود، فكر فردا كنیم…
- لباس منزلی كه مردان ژاپنی می پوشند به لباده آخوندها بی شباهت نیست.
- ژاپنی ها كشتی سومو دارند كه معمولا كسانی كه به واقع غول پیكرند یك دیگر را از میان یك دایره به خارج از آن هل می دهند. هركسی هم كه پایش لیز بخورد بازی را باخته است. البته كشتی گیران باید چیزی شبیه كهنه بچه هم به خود بپیچند. در زالزالك هفتم آقای خادم- یكی دیگر ازوكلای مقام معظم رهبری و قهرمان سابق كشتی جهان، درمیان مردم تهران- می تواند وكلای دیگر را از مجلس به بیرون ازمجلس و حتی تا نزدیكی های اوین هول بدهد.
- ژاپنی ها دنیا را با صدور كالا و به خصوص محصولات الكترونیك شان گرفتند و ما هم وقتی كه ژاپون اسلامی بشویم می توانیم به همه جای جهان رمال، جن گیر، جام زن، حجامت كن، قاری، لولهین دار مسجد، علم باز، تعزیه گردان، قوچ باز، بقچه كش، راپورتچی، قاضی مرتضوی واگر این ها كافی نبود، دنبلان بز وكلیة آهو صادر كنیم. البته صدور قمه می تواند مددكار كارخانه فولاد مباركه هم باشد كه لابد تا آن موقع، با استخاره ای كه آقای رفسنجانی برای واگذاری این واحد به بخش خصوصی خواهد كرد در بخش خصوصی ایشان و خانواده، دوران شكوفائی ورونق را می گذراند. ( چون به خودم بر می خورد از صادرات تن فروش و دختر حرف نمی زنم)
- ولی از شوخی گذشته، ژاپنی ها بانك داری شان خراب است و ما هم همین طور.
پس تا همین جا ما خودمان یك پا، ژاپن اسلامی شده ایم و خودمان خبر نداشتیم.

|

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com