تلخ نویسی های لقمانعلی:

Tuesday, January 26, 2010

کذاب کبیر!

عمه خانم درحالی که استکان چائی اش را بلند کرده بود گفت می خورم به امید این که خدا این جوون را شفا بده! گفتم کدوم جوون عمه خانم؟ گفت الفنون رو می گم، الحمدالله از کما دراومده پرسیدم کدوم کما اون که تو کما نبود عمه خانم گف نه جوون نمی دونی دیگه... اگه . کما نبود که این همه مزخرف سرهم نمی کرد! مرتیکه مث این که این 5 سال کما بوده که از این حرفا می زنه توی این مدت این همه روزنامه رو بستن و روزنامه نگار و غیر روزنگار و دانشجو و زن و مرد و کارگر و بنا و نجار را به زندان انداختند این مرتیکه می گه قانون فلان می گه و بهمان نمی گه! الهی اون قانون بخوره به کمرت ای کذاب کبیر!!

|

آیت الله لاستیک!

یکی درمیدانی نشسته بود و مثل نقل و نبات داشت پشگل می خورد. بنده خدائی رسید و به او گفت، مردمومن: چرا پشگل می خوری؟ آن مردک پرسید: پشگل چیه! بنده خدا گفت هیچی داداش، پشگلت رو بخور نوش جانت.
حالا شده قضیه آیت الله لاستیک- معروف به یزدی! درجواب هاشمی رفسنجانی می گوید: «مگر چه مسائلی در کشور وجود دارد که باید دو نفر در کنار رهبری بیایند مسائل را حل و فصل بکنند»
هیچی حاجی آقا.... تو بشین و پشگلت را بخور.....

|

Monday, January 25, 2010

افشاگری تمساح یزدی!

عمه خانم گفت لقمان خوندی نشریه تمساح یزدی چی نوشته؟ گفتم نه عمه خانم، کی حوصله داره این جور نشریه ها را بخونه گفت اشتباهت همینه دیگه و ادامه داد، درتازه ترین شماره اش نوشته « امام كاظم (ع) مي‌فرمايد: خداوند از فرد پرخواب و بيكار متنفر است.(1) از اين‌رو، به يكي از يارانش، كه كاسب و فروشنده بود، مي‌فرمايد: صبح زود به سوي عزت خود بشتاب. منظور حضرت همان كسب و تجارت است. عزت انسان در سايه تلاش او در جهت توليد به دست مي‌آيد. در روايتي ديگر، امام ارزش كار را اين‌گونه بيان كردند: هر كس در طلب روزي از راه حلال اقدام كند تا معيشت خود و خانواده‌اش را تامين نمايد مانند كسي است كه در راه خدا جهاد كرده است». گفتم خوب منظور? عمه خانم نگاه عاقل اندرسفیهی به من کرد و گفت حالا به این عکس نگاه کن و بگو اکثریت این مفت خوارها کسب و تجارت و تولیدشان چیست؟ دروغ چرا دیدم حق به جانب عمه خانمه.

|

Friday, January 22, 2010

بیانیه من و عمه خانم برای حل مشکل صداوسیمای جمهوری اسلامی

با حجم زیاد بیانیه هائی که این روزها برای حل بحران ایران از سوی افراد و گروه های مختلف صادر می شود، ما امضا کنندگان این بیانیه- یعنی من و عمه خانم- به شدت نگران شده ایم که نکند حجم زیاد این بیانیه ها موجب گیجی و سردرگمی جنبش بشود. از سوی دیگر، برای ما خیلی برخوردگی داشت و هنوز دارد که حالا که این همه بیانیه صادر شده است، ما بیانیه صادر نکنیم و خواسته های خود را مطرح ننمائیم. همین جا باید به صدای بلند فریاد نمائیم که ما خودمان را کوچک تر از آن می دانیم که برای ملت شریف ایران راهکار ارایه کنیم چون به جد معتقدیم که این ملت شریف خودش عاقل و بالغ است و می داند که چه باید بکند. و اما چون خوف داریم که برنامه های اخیر صدا وسیما- به ویژه برنامه رو به فردا- باعث انحراف جنبش ملت بشود و بوی کباب به مشامشان خورده و گمراهشان بکند،ما به جد خواستار لغو این برنامه و حتی از بین بردن فیلم های مناظره هائی هستیم که تاکنون صورت گرفته است. به نظر ما این قباحت دارد که در ام القرای « وحدت کلمه»- کسی چیزی بگوید که با « کلمه» امام خامنه ای- حتی اندکی ناهمخوان باشد . دوم- اگرقرارباشد که برای سرگرمی مردم برنامه ای تهیه شود، پیشنهاد می کنیم که صداو سیما بین حسین بازجو و خسروخوبان مسابقه بیست سئوالی برگزار نماید. دریک دوره بعد، این مسابقه می تواند بین آقای رامین- معاون وزارت ارشاد- و آقای مرتضی نبوی- همه کاره روزنامه رسالت- انجام بگیرد.
سوم- اگر بنا به مشارکت دربحث و گفتگو باشد، خواستاریم که آیت الله نوری همدانی به همراه آیت الله احمد خاتمی دریک گفتگوی دوستانه شرکت کرده و به سئوالات بینندگان در باره « احکام طهارت» در یک نشست و « احکام نجاسات» در نشست دیگر جواب بدهند.
چهارم- با مراعات همه اقدامات امنیتی و نظامی مداح محترم حاجی ارضی و رئیس دفتر آقای احمدی نژاد- آقای مهندس مشائی- درباره هدفمند کردن یارانه ها در زمان نوح پیغمبر مناظره نمایند. این برنامه حداقل هفته ای یک شب اجرا شود و رئیس جلسه هم سرکار خانم رجبی باشند.
پنجم- آقای مرتضوی- علاوه برریاست اداره گمرک- با حفظ سمت ها- با فرمان امام خامنه ای به ریاست سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی منصوب شود و آقای ضرغامی هم اگرسفیرجمهوری اسلامی در مغولستان نشود، حداقل برود دردانشگاه علامه و به جای استادان اخراجی آن دانشگاه به دانشجویان « تئوری های مدرن مدیریت» درس بدهد.
عمه خانم ( خانه دار بازنشسته)
لقمان علی ( طلبه سابق، بیکار)
با افتخار به عرض می رسانیم که هنوز مرکب این بیانیه ما خشک شنده، اولین خواسته ما از سوی دولت مهرورز انجام گرفته است و برنامه استکباری روبه فردا « نوزادمرگ» شد!

|

Wednesday, January 20, 2010

نامه احمدی نژاد به بارک اوباما

برادر مکرم رئیس جمهور کشور استکباری امریکا:
با عرض سلام و تهنیت، همین چند لحظه پیش از طریق خبرگزاری فالس نیوز خودمان فهمیدم که انتخابات میان دوره ای ایالت ماساچوست را به رقیب جمهوری خواه خود باخته اید و بعید نیست که همین یک رای در سنا باعث بشود که رفرم برنامه های بهداشتی شما به دست انداز بیفتند. من در نامه ای که مدتی پیش برای برادر انقلابی ام مگابه ارسال کردم به ایشان هشدار دادم که بهتر است تا دیر نشده یک « شورای نگهبان» درست کند تا منبعد در « انتخابات» به مشکلاتی از این دست گرفتار نشود. حالا همان پیشنهاد را خدمت آن برادر مکرم تقدیم می کنم که تا این فاجعه تکرارنشد حتما دراسرع وقت برای کشور استکباری امریکا یک شورای نگهبان ایجاد نمائید که برانتخابات نظارت استصوابی داشته و نگذارد نوکران استکبار از صندوق های رای بیرون بیایند. درهمین راستا چون برادرمکرم ما حضرت آیت الله جنتی برای معالجه بیماری مزمن بواسیر خود عازم خارج از کشور هستند، چنانچه شما مایل به ایجاد نهاد انقلابی شورای نگهبان باشید، من می توانم از ایشان تمنا کنم که به جای لندن برای معالجه به واشنگتن بیاید و هم بواسیر خودش را معالجه کند و هم این که به دولت استکباری شما در ایجاد « شورای نگهبان» مشاوره بدهد. من از هم اکنون کیفیت بسیار بالای مشورت های برادر مکرم آیت الله جنتی راا برای جلوگیری از نتایج غیردلچسب انتخاباتی تضمین می کنم. ایشان دراین راستا، تجربه ای طولانی دارند و تا کنون حسابشان را پس داده اند و می توانید با خیال راحت ایجاد این نهاد سوپر انقلابی را به ایشان بسپارید.
به منزل هم سلام بنده و منزل را ابلاغ بفرمائید.
رئیس جمهور محبوب ایران- دکتر محمود احمدی نژاد

|

Wednesday, January 13, 2010

تازه ترین لطیفه الفنون!

عمه خانم گفت بدزمانه ای شده است آدمهای حقیر وقیح هم شده اند! گفتم بازچی شده عمه خانم گفت می خواستی چه بشود، این مردک با این گندی که دراین 5 سال زده است حالا در خوزستان شکر زیادی خورده و گفته است « به شما تضمین می دهم ظرف سه سال آینده یک بیکار و یک فقیر در کشور پیدا نشود» گفتم چرا این قدر بدبینی عمه خانم شاید راست می گوید! گفت لقمان تو حوصله داری و من به شدت بی حوصله ام. این مردک به ذات و گوهر غیر از دروغ نمی گوید. سلاح این مردک برای این که یک بیکار و یک فقیر در کشورپیدا نشود یکی هدفمند کردن یارانه هاست که قراراست پدر اول و آخر مردم فقیر را دربیاورد و در می آورد و دومی هم برنامه پنجم توسعه است که تقریبا همه اش هم همان وعده های انجام نگرفته برنامه چهارم توسعه است. یکی نیست به او بگوید مردک، اگر تو از این شکرها بلدبودی بخوری، چرا تا کنون نخورده ای! گفتم عمه خانم زیاد عصبانی نشو، تا سه سال دیگر کی مرده و کی زنده! شاید تا آن موقع، خود این مردک در ونزوئلا یک مرغ داری داشته باشد! و آن وقت سعی می کنیم تا مرهمی روی زخمها بگذاریم.

|

نمایش تک پرده

زمان: چند ماه بعد از کودتای 22 خرداد:
جلسه مشترک زالزالک هشتم ( ملقب به مجلس هشتم)، شورای نکبتی نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت ولایت فقیه، کلوپ ملاها ( ملقب به مجلس خبرگان رهبری) و هیئت دولت

« به نام سعادت چماق داران محترم و لباس شخصی های چاقو کش ولی بدهکار به بانکها انقراض ولایت مطلقه فقیه را اعلام نموده و حکومت موروثی را در حدود قانون اساسی که قراراست نوشته شود به شخص آقای سید علی خامنه ای واگذار می نماید تا بطور موروثی دراین سرزمین سلطان باشند

علیخانی: اخطار قانونی دارم
حسینیان ( در حالی که قمه ای از زیر عبایش بیرون می آورد): گفتم خفه.
لاریجانی: بهمین پیشنهاد است.
علیخانی: بلی
لاریجانی: ماده اش را بفرمائید
علیخانی : ماده اش این است که خلاف قانون اساسی است.
حدادعادل ( در حالی که می خندد و به ریشش دست می کشد): قانون اساسی که درروز 22 خرداد مالید برادر.
علیخانی : مگر می شود قانون بمالد؟
حسینیان ( قمه را دورسرش می چرخاند): مامالوندیم و شد.
توکلی: پیشنهاد می کنم که دراین ماده واحده عبارت « سلطان سید علی خامنه ای» را اضافه کنیم.
حدادعادل: منهم موافقم.
باهنر: با پیشنهاد برادران موافقم و می خواهم پیشنهاد کنم که این عبارت را هم اضافه نمائیم. که « سلطان زاده، مجتبی هم از هم اکنون به عنوان ولیعهد انتخاب می شود تا پس از 120 سال سلطنت باسعادت سلطان سید علی خامنه ای، سلطان بشود.».
محصولی: با عرض تهنیت به حضور نمایندگان محترم، پیشنهاد می کنم که درهمین یک ماده اضافه کنیم که «آقای دکتر احمدی نژاد به مقام صدراعظمی سلطان سید علی خامنه ای منصوب می شوند».
جهرمی: به پیشنهاد وزیر کشور اعتراض دارم.
لاریجانی: مذاکره دیگر نمی شود کرد. فقط به اسم ماده واحده است که می توانیم رای گیری کنیم. پیشنهاد می کنم که نظرات برادرانی که پیشنهاد داده اند- به غیر از فرمایشات برادر حسینیان- در متن گنجانده شود.
همهمه نمایندگان: همه برخاستند.
لاریجانی: آیا ماده واحده را با این مخلفات تصویب کرده اید یا پیشنهاد بنده را.
نمایندگان یک صدا: آقای رئیس، هر چه که سلطان بفرماید.
زنگ ممتند رئیس: همه چیز تصویب شد. برای اطلاع خبرنگارانی که از کشور برادر افغانستان و ونزوئلا دراین جا حاضر هستند، اعلام می کنم که منبعد در گزارشاتی که از ایران مخابره می کنند حتما ذکر کنند، « سلطان نشین اسلامی ایران».
نمایندگان در حالی که شعار می دادند مرگ بر استکبار جهانی ساختمان مجلس را ترک کردند.

|

Monday, January 11, 2010

نامه سرگشاده عمه خانم به ملت ایران!!

عمه خانم با تشرگفت لقمان کاغذ و مداد بیار می خوام یک نامه سرگشاده به ملت همیشه گریان ایران بنویسم و برای برون رفت از بحران راه حل بدهم. گفتم عمه خانم نامه نوشتن خوب یه چیزی ولی چرا می خواین راه حل ارایه بدین گفت من فکر می کنم 5 تا راه حل کمه و 10 تا هم زیاده تازه مگه من چیم از مخملباف و سازگارا و مهاجرانی،سروش، و گنجی کمتره- غیر ازاین که من دستام بوی بیضه های این نظام را نمی ده- که نتونم راه حل بدهم. تا من چیزی بگم گف اصلن بیا من و تو یک پستوی فکر برای جنبش آبی درس کنیم و ازهمین حالاهم بیا عهد کنیم که برسردرش بنویسیم هرکه با ما نیست برماست و لعنت خدا و رسول براو و امواتش. گفتم عمه خانم چیه مثه این که ازیه چیزائی عصبانی هستی. گف نه عصبانی! نه واسه چی! می بینم هنوز هیچی نشده بعضی ها مثه این که بوی کباب شنیدن والی این چه معنی داره که هر کی از ننه اش قهر می کنه یک نامه سرگشاده می نویسه و راه حل می ده و بعد به هرکی که با اینا نیس بد وبیراه می گن. گفتم عمه خانم یعنی شما می گین این رهبرا هیچی از این سی سال یاد نگرفتن؟ گفت نه اتفاقا چیزهای تازه یاد گرفتن ولی چیزای بدی که بلدبودن رو فراموش نکردن....

|

Sunday, January 10, 2010

امام جمعه مشهد علت بیماری قلبی را کشف کرد !

سی سالی می شود که سئوالی درذهن دارم و برایش جوابی هم نیست. من که در نوجوانی هم قهرمان پرش با نیزه بودم و هم دراوقات دیگر وزنه برداری می کردم چرا باید در جوانی بیماری قلبی بگیرم؟ نه اضافه وزن داشتم و نه ناپرهیزی می کردم. اگرچه بعضی وقتها با دوستان ناباب دود و دمی داشتیم ولی هیچوقت لب به سیگار نزدم. با این که دراین آباد شده تا دلتان بخواهد میخانه هست و بار ولی حتی یک بار هم به این جور جاها نرفتم تا لبی تر بکنم. با این همه، نزدیک به سی سال پیش قلبم به قول پوکربازها، پارول داد و چیزی نمانده بود که تقش هم دربیاید و من هیچ گاه علت اش را نفهمیدم. ولی امروز داشتم متن سخن رانی علمی و دانشمندانه شبه آیت الله علم الهدی را درنماز جمعه دیروز می خواندم دیدم ای دل غافل جواب سئوال مرا این شبه آیت الله داده است. او گفت « اما آنچه مسلم است اگر حجاب از مرز كمال خود زاويه پيدا كند به همان اندازه توليد فساد خواهد كرد و بي حجابي زن و مرد موجب بيماری قلب و ذهن جوانان مي شود»
حالا بی حجابی زنها به کنار، منهم خودم زبانم لال هیچ وقت حجاب نداشتم و الان دیگر برای من روشن شده است که چرا بیماری قلبی گرفته ام! و چون امربه معروف از وظایف دینی و شرعی ماست من همه شما را – آقایان محترمی که این چند خط را می خوانید- دعوت می کنم که هیچ وقت مثل من بی حجاب نباشید چون حتما بیماری قلبی می گیرید. البته درهمین نطق امام جمعه چاقو کش مشهد فرمودند که حجاب برتر هم چادراست ولازم است که پارچه اش هم از کشور برادر چین وارد بشود ...که زحمت اش را برادران خود ما در موتلفه می کشند...

|

Saturday, January 09, 2010

زنی که می رقصد یا مردی که با بیضه هایش فکر می کند؟

عمه خانم گف لقمان مبادا یه وقت به سرت بزنه بری قم! گفتم عمه خانم چی شده! گفت هیچی، می دونی که آیت الله تمساح یزدی یک نشریه درمی آره به نام پرتو سخن، حالا توی اون گیر دادن که لوگوی روزنامه تهران امروز درواقع «زنی در حال رقص را تداعی می کنه» واز وزارت ارشاد خواستند که گوش شهرداری را بکشن.من می گم کسی که وقتی به لوگوی یک روزنامه نگاه می کنه و اونو مثه یک زنی می بینه که داره می رقصه اگرچشمت به تو بیفته لابد فکر می کنه تو سوفیا لورنی.... چی به سرت می آد با خداست و با فتوای آیت الله تمساح یزدی!قبل از این که من چیزی بگم عمه خانم گفت اینم این زنی که داره می رقصه!

|

Tuesday, January 05, 2010

فوتبال و زنانه/مردانه کردن طبابت درایران:

من این مطلب طولانی را 15 ماه پیش نوشتم. الان دیدم بد نیست بگذارمش اینجا، شاید به یک بار خواندن می ارزید. لقمان
این روزها به هر كجا كه می روید همگان از بازی های المپیک پکن و دست آوردهای سوپردرخشان جمهوری اسلامی حرف می زنند. بی انصاف ها، اصلا هیچ مدالی برای دیگر کشورها باقی نگذاشتند! تعدادی ازایرانیان گرامی مقیم كشورهای مختلف، خودشان را به آب و آتش زدندو به راستی چه كار نیكوئی نیز كردند، تا درطول این مسابقات در پکن باشند و پیروزی های چشمگیر اعضای تیم های مختلف ایران را تماشا كنند. بنده كه نه پولش را داشتم ونه ویزایش را، طبیعتا نتوانسته بودم به چین بروم. به سرم زده بود كه خودم را بیاندازم به دریای مانش و شنا كنان خودرا به طور قاچاقی به فرانسه برسانم و بعد گوشه جاده بایستم و با انگشتم به رانندگان بیلاخ بدهم شاید مرا سوار کرده و با خودشان ببرند و این طوری خودم را با حداقل هزینه برسانم به پکن . خوشبختانه قبل از این كه خودم را به آب بیاندازم، به یادم آمد كه شنا بلد نیستم و این كار را نكردم.....
متن کامل

|

Monday, January 04, 2010

ظهور امام زمان! بزودی دراین سینما!

عمه خانم گفت لقمان اگر وضو داری بیا نماز بخوانیم! تو پیش نماز بشو و من هم پشت سرت. با تعجب گفتم عمه خانم چی شده که به فکر نماز افتادی؟ گفت اگرتا بحال تردید داشتم الان دیگر تردید ندارم که شرایط ظهور امام زمان داره آماده می شه و حالایا از چاه جمکران و یا از بالای برج میلاد می آد و همه جا رو پرنور می کنه! با دلخوری گفتم عمه خانم تو رو خدا مارا کاشتی! اینا چیه که این روزها می گی؟ گفت نه والله تو باورت می شه که در این جمهوری عوضی اسلامی مسجد را مهر و موم کنن؟ یا برن و رسما برینن به خونه خمینی! دروغ چرا دیدم عمه خانم خیلی بی ربط نمی گه....!!

|

Saturday, January 02, 2010

دعای چشم زخم برای رژیم!

عمه خانم گفت لقمان دفعه دیگه که رفتی تهرون یه سر بروسنگلج پیش آقا میرزا هادی دعانویس و برای جمهوری اسلامی یک دعای چش زخم بگیر، چون می ترسم دشمنان چش بزنن به این جمهوری ناب. پرسیدم مگه چی شده عمه خانم گفت می خواسی چی بشه دولتمردای این رژیم آن قدر به فکر مردم هستن که حد و اندازه نداره. حتی وقتی با تو راجع به چیزی مصاحبه می کنن خودشون از قبل روی یه تکه کاغذ حرفاتو رو می نویسین که تو خودت رو خسته نکنی و خسته نشی.... می گی نه خودت به این عکس نگا کن....

|

Friday, January 01, 2010

ماو وکیل الدوله های ما !

همین که وارد شدم به عمه خانم سلام کردم. عمه خانم که از جای دیگری عصبانی بود گفت سلام و زهرمار گفتم عمه خانم خدا بد نده باز چی شده! گفت می خواستی چی بشه تو روخدا به این مفت خوارها نگاه بکن به جای این که خبر مرگشون کسری بودجه را یه کاریش بکنن و یا یه فکری برای تورم بکنن، توی مجلس را ه می رن و شعار می دن! گفتم عمه خانم شما سخت نگیرین درهمیشه تاریخ وکیل الدوله ها نوکر خان بودن نه نوکر بادمجان....عمه خانم گفت لقمان خدا شفات بده اینها چی که می گی گفتم یه خانی گف بادمجان غذای مزخرفیه نوکرش گف حق با شماست بادمجان غذای مزخرفیه. یه مدت بعدکه خان سرحال بود و غذای بادمجان به او مزه کرده بود گفت بهتر از بادمجان غذائی نیس نوکرش گفت حق با شماست بهتر از بادمجان غذائی نیست. خان که عصبانی شده بود یقه اش رو گرف که مرتیکه منو دست انداختی! گفتم بادمجان مزخرفه تو هم گفتی مزخرفه گتفم از بادمجان بهتر نیس و تو هم همین رو می گی نوکرش گف آخه خان: من نوکر خان ام نه نوکر بادمجان.... حالا شده وضعیت این وکیل الدوله های ما!!

|

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com